تحدی قرآن و اشکالات آن

یکی از لگد پرانی های رایج در اسلام موضوع تحدی قرآن یا مبارزه طلبی آن است. این مبارزه طلبی که در قرآن در مورد آوردن یک سوره همانند سوره های قرآن مطرح شده چند ایراد اساسی دارد که به آن ها اشاره می کنم.

1.اولا این که فرض شود شخصی یا هیاتی از پس انجام این کار بر آید.حال چه داوری یا چه انجمنی می تواند درست یا غلط بودن یا بهتر یا بدتر بودن آن را مشخص نماید و اصلا ملاک داوری چه می تواند باشد؟ خرافات در قرآن یا ادبیات کلاسیک اروپا؟

2.چه کسی گفته که این کار نا شدنیست؟ به دلایل بالا (نبود معیار مشخص) این لگد پرانی هم از آن استدلال هایی است که هیچ محکی ندارد و همیشه به صورت گنگ باقی می ماند . از این رو مسلمانان فکر می کنند که بازی را برده اند و هیچ کس در دنیا پیدا نشده یا نمی شود که چهار کلمۀ عربی مزخرف را بسان قرآن بیاورد. در واقع مثل اینست که ما بگوییم چه کسی می تواند یک بیت مثل اخوان ثالث بیاورد؟ مبرهن است که هر کس هم این کار را بکند اولا چون از ناحیۀ خود شخص اخوان شعرش را نسروده و ثانیا شعرش قطعا از لحاظ کلمات با شعر اخوان فرق دارد پس او نتوانسته حتا بیتی مثل اخوان بسراید. مثال دیگر این گفته ام میتواند این باشد که چه کسی میتواند درست مثل من بنویسد؟ باز در اینجا واضح است که خط هیچ دو نفری مثل هم نیست.اما این دلیل نمی شود که کسی نتواند بهتر از من بنویسد.

3.اساس موضوع تحدی از ریشه بی پایه است. تابلوی لبخند مونالیزای داوینچی یا هر اثر شاهکار دیگر در هر حیطه هنری را در نظر بگیرید.هر کدام از این شاهکارها میلیون ها برابر از قرآن در نظر من با ارزش تر است.بسیاری از این آثار تنها یکبار خلق شده اند و تا کنون بعد از گذشت صد ها سال هنوز کسی نتوانسته جا پای افراد خالق این آثار بگذارد.حال آیا باید این آثار را خلق شده از جانب جبرییل یا فلان خدا یا فلان فرشتۀ دیوث بپنداریم؟ یا این که این آثار را بر فرق سر دیگران بزنیم؟

هیچ نظری موجود نیست: