نمایشی تکراری به اسم انتخابات

نمی دانم با چه استدلالی باید به قماشی که خواهان شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی هستند و به نظر من اکثریت را تشکیل می دهند فهماند که این سیرک انتصاباتی که راه افتاده نه آن قناری زرینی است که می پندارید.
بی مقدمه چند مسئله را بازگو می کنم که نظر شخصی من است:
  • تا کنون به این فکر کرده اید که چرا در هر دورۀ ریاست جمهوری شخصی به یکباره از آستین رژیم بیرون می پرد و رای اکثریت مردم را می قاپد و اشخاصی دیگر در عین حال اصلا پا به عرصۀ انتخابات نمی گذارند.به عنوان مثال بعد از دورۀ رفسنجانی خاتمی به یکباره مثل خورشید روز ازل طلوع کرد و محبوبیت اکثریت را دارا شد.بعد از او احمدی نژاد نسبتا گمنام به یکباره از آستین مارپرور رژیم بیرون جهید و رییس جمهور شد.در حالی که رقیبان سر سختی مثل رفسنجانی داشت. در این دوره از نمایش انتخابات مار از آستین بیرون جهیده و رای جمع کن رژیم شخصی است به نام موسوی.آیا از خود نمی پرسید رفسنجانی یا قالیباف کجایند؟ یا فلانی و فلانی که می توانستند در این مضحکۀ انتصابات شرکت داشته باشند کجایند؟یا این که چرا بعد از چندین و چند سال میر فسیل را آن هم دو سه ماه مانده به انتخابات از صندوق بیرون آوردند؟ آیا فکر نمی کنید در پس ظاهر قضیه آقایان جمهوری اسلامی در اتاق های فکر خود حساب همه چیز را کرده اند و آنگاه نمایش انتصابات را این گونه که هست با نتیجۀ از پیش مقدر شده راه انداخته اند؟مطمئن باشید حمایتی که من امروز از میر حسین می بینم در پس پرده های جمهوری اسلامی پیش بینی شده بود و گرنه رژیم شخصی را بعد از سال ها از روی هوی و هوس رو نمی کند.
  • در انتخابات قبلی همیشه شاهد ترفند هایی برای جلب رای مردم از سوی رژیم بوده ایم.یکی از این ترفند ها حمایت غیر مستقیم سید علی از کاندیدایی خاص است. به عنوان مثال او این سری پشت احمدی نژاد است.اما نه از روی این که واقعا برد یا پیروزی او آنچنان مهم باشد(زیرا که کاندیداها همه خودی و از جانیان رژیم هستند) بلکه به دلیل این که حرف های او کاتالیزوری باشد برای اینکه تو برگۀ رای را به هر عنوان در صندوق حکومت بیندازی و والسلام.برای او که هفتاد درصد و به تعبیری تمام قدرت در دستش است فرقی نمی کند که کدام عنصر خودی روی کار بیاید.بلکه جلب رای هر چه بیشتر مهم است که به نظام جنایتکار اسلامی مشروعیت می بخشد.لذا اکنون دیده می شود که برخی ساده لوح مثلا رای دادن به میر حسین را مشتی بر دهان خامنه ای می پندارند.این همان چاهی است که خیلی ها به اشتباه درون آن می روند.
  • ترفند دیگر جلب آرا به راه انداختن مضامینی چون انتخاب بد و بدتر یا ترساندن بیخود و الکی مردم از رای ندادن و غیره است که دربسیاری از موارد خود مردم چیز نفهم هم این تفکرات را تبلیغ می کنند.آنقدر بدبخت شده ایم که حال <<بدتر>> احمدی نژاد را می خواهند با <<بد>> میرحسین و امثال آن خوب کنند؟وای به حال ملتی که نجات دهنده اش میر حسین باشد و به او دل ببندد.مگر غیر از این است که همه کاندیداها در حوزۀ جمهوری اسلامی و ولایت مطلقۀ فقیه و اسلام ناب محمدی میخواهند دست به کار شوند.آیا بهتر نیست با تحریم اتخابات به گزینۀ تکراری بد و بدتر پشت کنیم و بهتر را بخواهیم؟ یاد آن داستانک افتادم که در آن افراد یک ده هر روز صبح مجبور بودند تا بیخود و بی جهت یک پس گردنی از طرف ماموران والی ده بخورند .فردی غریبه از آنجا رد شد و بعد از جویا شدن دلیل این کار و دلیل تشکیل صف طولانی جهت پس گردنی خوردن از یکی پرسید :ایا شما خواسته یا اعتراضی به والی ندارید؟ وی جواب داد: بلی!در صورت امکان به ایشان بگویید اگر امکان دارد تعداد مامورین را افزایش دهند تا ما اینقدر در صف معطل نشویم! تا کی به افراد درون رژیم که حرف و عمل اصلی آنان حفظ رژیم جنایتکار اسلامی است رو بیاریم؟چرا مثل گوسفند پشت هر خری که از پس بازی های درون جناحی رژیم بیرون آمد و بر روی کرده ها و ناکرده های رژیم صحه گذاشت راه بیفتیم و تازه او را نیز تبلیغ کنیم.
  • مگر نه اینست که این افراد نماینده و سران رژیمی هستند که سال های سال است با سانسور و شکنجه و خفقان و کشتار و دیکتاتوری و خرافات و سرکوب بر مردم خویش حکومت می کند؟عزیزان مشکل احمدی نژاد یا رضایی یا خاتمی نیست.مشکل دین اسلام به عنوان دینی ستیزه گر است که به جان ما افتاده و در حال حاضر جمهوری اسلامی آن را نمایندگی می کند.اگر خمینی کشتار راه می انداخت به آیه های قرآن و سیرۀ نبوی رجوع میکرد و ازنظر اسلام کار او حلال و موجه است.
  • دختر و پسر از همه جا بیخبری که از سر بیکاری پا به این ستاد و آن ستاد میگذاری.همین آقایانی که شما امروزه شال سبزشان را به کمر بسته و با آن برای کاندیدای خوش خنده تان قر می دهید سردستۀ پاسداران چماق به دستی بوده اند که اگر پدر و مادر شما را دست در دست هم در خیابان رویت می کردند دستگیر می کردند و اگر کسی ریشش را با تیغ می تراشید یا خانومی مانتو اش مقداری از سلیقۀ ایادی رژیم خارج بود از کار اخراج می شد.چیزی بسیار شبیه طالبان.آیا این چهار کاندیدا ازکشتارهای دهه شصت آگاه نبودند؟همین میر حسین در زمان کشتار 67 که از وحشیانه ترین کشتارهای عمومی در تاریخ معاصر است شخص سوم مملکت بود و نه تنها به این چنین کشتارهایی اعتراض نکرد بلکه دستش نیز به خون آلوده است.خودتان را به خواب زده اید یا واقعا خوابید؟ چه شده که امروز دست در دست همسر پا به ستاد خویش میگذارند؟چه شده که چادر اسلامی انقلابی همسر ایشان اولا کنارتر رفته و ثانیا زیر آن پوششی غربی که جین باشد نشسته؟نمیخواهم از نوع خاله زنک بازی به قضیه نگاه کنم و به من ربطی ندارد همسر حاج آقا چه می پوشد.اما!عوام فریبی و حیله و دو رویی تا به کجا؟ آیا چنین اشخاصی که تحت لوای اصلاح طلبی رنگ عوض می کنند در تفکرات پایه ای شان تجدیدی صورت گرفته؟ مگر نه آنست که حمایت خود را از ولی فقیه و قانون اساسی و آرمان های انقلاب و امام عنوان می کنند.مگر نه آنست که پشت رژیم بوده اند هستند و خواهند بود.آیا خود می دانند چه چیز را می خواهند اصلاح کنند؟یا اصولا کجای نظام قابل اصلاح است؟اصلا لیست سوابق کاری هر کاندیدا را بررسی کنید و ببینید در سال های گذشته ارگان های زیر دستشان چه ارگان هایی و با چه عملکردی بوده اند و جز خفقان و سانسور و کشتار چیز دیگری به ارمغان آورده اند؟
  • یکی ازمزیت های آوردن احمدی نژاد برای حکومت این بود که تو را وادارمی کند برای امثال کروبی و میرحسین خدا خدا کنی و با اشتیاق به پای صندوق بروی و آری خود را به نظام ولایی- فقیهی بگویی.چه بسا افرادی از همه جا بی خبر برای اینکه به قول خودشان جلوی رییس جمهور شدن احمدی نژاد را بگیرند می روند و به شخصی دیگر رای می دهند.احمدی نژاد مهرۀ سوخته ایست که پیش از موعد آتش گرفت.میر حسین را از روی باد شکم بیرون نینداخته اند تا این همه رای جمع کند.مطمئن باشید حواس سران حکومتی به همه چیز هست من جمله طُرُق رای جمع کنی.
  • به نظر شما به انتخاباتی که از ابتدایی ترین اصول یک انتخابات آزاد محروم است نباید به نوعی نه گفت؟ آیا رای دادن شما به هر دلیلی آری گفتن به نظام اسلامی و ولایت فقیه با آن همه سرکوب و خفقان و بدبختی و کشتار وتحجر من جمله در روند همین انتخاب کذایی نیست؟ پس اگر رای می دهی باید این را بپذیری که در نهایت موافق نظام جمهوری اسلامی هستی و شکی در آن نیست. یا ترسوتر از آنی که جسارت یک نه گفتن ساده و بی خطر را داشته باشی یا فکر می کنی که یکی از این مهره های رژیم می تواند رییس جمهور محبوب تو باشد.

ادامه دارد...

حلقۀ گمشدۀ داروین پیدا شد.حدس ها در مورد احمدی نژاد به خطا رفت!


با کشف فسیلی 47 میلیون ساله گمانه زنی های دانشمندان و دیرینه شناسان در مورد حلقۀ تکاملی داروین با مشکلی اساسی مواجه شد. به گزارش رویترز این کشف تاریخی که با همکاری دانشمندان دانشگاه کروکدیلو و ناحیۀ 3 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صورت گرفت حدس و گمان های دانشمندان را دربارۀ این موضوع که به احتمال قوی آقای احمدی نژاد حلقۀ گمشده سیر تکاملی داروین است را به طور کلی رد می کند.اخیرا اعلام شده بود که طبق بررسی های صورت گرفته دانشمندان بر این باورند که آقای احمدی نژاد محتمل ترین گزینه برای پر کردن زنجیرۀ تکامل میمون به انسان است که تا کنون دیده و ثبت شده است.گفتنی است این موجود که تا پیش از این در شهرداری تهران گمنام مانده بود در سال 2005 از سوی فسیل شناسان کشف و " احمدی نژاد" لقب گرفت. به گفتۀ مایکل اشتاین یکی از دیرینه شناشان آمریکایی موزۀ ملی آمریکا تلاش بسیار زیادی برای به دام انداختن این فسیل متحرک انجام شده که تا کنون ثمری در پی نداشته است.وی دلیل عدم موفقیت در بازگرداندن این فسیل با ارزش به موزۀ ملی را سفرهای زیاد وی به نقاط مختلفی از حوزۀ جغرافیایی کشور ایران می داند.با این حال دکتر اشتاین عقیده دارد که با پیدا شدن فسیل 47 میلیون ساله که در نزدیکی شهر دارمشتات آلمان کشف شده دیگر نیازی به حضور فسیل قبلی که گمان می رفت حلقۀ گمشدۀ داروین باشد نیست. وی با بیان این مطلب از ملت همیشه در صحنۀ ایران اسلامی خواست که دست از سر این فسیل بیچاره بردارند.

این معنویت کجاست که ما نمی بینیم؟

چند روز پیش در جایی از پهنۀ اینترنت به زیارت عاشورا بر خوردم.البته همراه با ترجمه آن.تا ته آن را خواندم.
اما هر چه زور زدم و تلاش کردم که معنویتی در آن ببینم اصلا و ابدا چیزی در آن هویدا نبود.فکر نمی کنم تقصیر از من بوده باشد.من نمی دانم این معنویت و شور و صفایی که این افراد مقرب تر از ما ها به درگاه الوهیت (!) با خواندن این زیارت شیعی می بینند و آن را با جان و دل حس می کنند کجای این چند جملۀ عربی که نیمی از آن سلام به حسین و فاطمه و فلانی و ...و نصف دیگر آن لعنت فرستادن بر چند تازی در 14 قرن پیش است که با گروه اول وارد جنگ شدند است؟
چه معرفتی پشت این جملات عربی که لعن و غضب نسبت به خاندان زیاد و خاندان مروان و پسر مرجانه و فلان دیوث و از این دست بساط های خاله زنک است نهفته است که من نمی بینیم و دیگران می بینند؟ این خدای زیارت عاشورا چه کسی است که هم به اصحابش کمک می کند و برای آن ها خونخواهی میکند و هم از طرفی نمی تواند جلوی زین کردن اسب یک عرب ستیزه جو برای پیکار با مومنین خاصش را بگیرد؟ جملات طوطی واری که باید دهها مرتبه تکرار شوند و مفاهیمی جز درود فرستادن به آل محمد و لعنت دشمنان آن ها در 1400 سال پی ندارند چه زیبایی دارند که همه جهانیان از درک آن عاجزند و فقط شیعیان علی به درک آن توانایند؟ همینطور در مورد بسیاری از ادعیه و مناجات های دیگر! من که از دیدن یک تابلوی نقاشی یا یک موسیقی دلنواز یا ساختمانی خوش ساخت بیشتر لذت می برم تا این جملات بی سر و ته عربی.

خدا شعبۀ اصلی ندارد.

فرض کنید آخوند ها و کشیش ها و خاخام ها و راهبان و ... مدتی دست از کارشان بکشند و هیچ عملی انجام ندهند.آیا باز هم خدایی وجود خواهد داشت؟ پس خدافروشی شغلی است که بعضی انسان ها به بعضی دیگر تحمیل می کنند و آن را نمایندگی می کنند. خدا شعبۀ اصلی ندارد.

آخوند چگونه موجودی است؟

کسانی که مثل من کودکی خود را در حکومت اسلامی گذرانده اند خوب می دانند که شستشوی مغزی کودکان از همان اوان کودکی به چه صورت شکل گرفته و اجرا می شود و نمایندگان دین و مذهب چگونه از همان ابتدا از هیچ تلاشی برای انحراف صد در صدی فکر و ذهن ما از واقعیات فرو گزار نبوده و نیستند و برخی اوقات هم متاسفانه پدر و مادر های ما خود کاتالیزوری بودند برای این پروسه .چون در عصر ما نمایندگان دین و مذهب همان آخوند ها هستند و مردم دینی و مذهبی برای پر کردن چاله چوله های ایمانشان به آنها رجوع کرده و حرفشان را بدون چون و چرا می پذیرند و باز به دلیل تقدسی که از کودکی به ما القا شده که احترامی خاص برای آخوند ها قائل باشیم لذا به جهت این که یادمان نرود که این موجودات کثیف و خرافی که از کودکی فکر می کردیم باید به آن ها احترام گذاشت چه آدم هایی هستند بر آن شدم تا فقط چند صفت کوچک آن ها را برشمرم تا گوشه ای از ماهیت اصلی آخوند را یک بار دیگر یاد آوری کرده باشم.
آخوند موجودی است که : موسیقی را حرام می داند ،ساز نواختن را مذموم می پندارد و خود هیچگاه به موسیقی گوش نمی دهد.رقص را بسیار بسیار حرام و اسباب گناه می پندارد و از ریشه و بن با آن مخالف است.با خوانندگی زن مخالف است.با مجسمه سازی و شطرنج مخالف است.با بازی های سرگرم کننده مخالف است.ستون دین او با چند ورق بازی یا چند سی سی الکل در پستوی خانه ای به خطر می افتد.پس در وحلۀ اول موجودیست مخالف فرهنگ و هنر و سرگرمی مخصوصا از نوعی که به انسان نشاط می دهد.چون ترس از شاد بودنِ انسان ها ستون بدن هر ملایی را به لرزه می افکند پس تنها در حالتی که انسان ها ذلیل، خوار، و گریه در کن باشند ملا می تواند بر آن ها حکومت کند. .هر عقب نشینی هم که آخوند های حرامزاده در طی سی سال حکومتشان انجام داده اند از روی اجبار و حفظ بیضۀ اسلام بوده است وگرنه مدینۀ فاضلۀ ملا همان سال های اوایل انقلاب اسلامی است که انسان جرات نفس کشیدن را نیز نداشت.
آخوند موجودیست که با پوشیدن شلوار جین ،کراوات و اتوی لباس و جزییاتی از این دست که اصلا ارزش فکری ندارند مخالف است و برای آن ها حکم صادر می کند و عقیده دارد لباس کثیف بر تن او لباس پیغمبر اسلام است در صورتی که محمد هم لباسی اینگونه نمی پوشید و این لباس اختراعی است که بعد ها شکل گرفت.آخوند با لباس خود بین خود و دیگران تمیز قایل میشود و از این راه و فقط از این راه ارتزاق می کند.
آخوند موجودی است که با آزادی ،دموکراسی و ...مخالف است و در صورتی که به دین او نقدی وارد باشد حاضر است آن را با شمشیر خفه کند.او از دانستن مردم می ترسد و از این رو بسیار در حماقت مردم می کوشد.
آخوند موجودی است که هر چقدر تو را در خرافات دینی مصمم تر ببیند بیشتر تو را تشویق می کند.آخوند کاتالیزور فرآیند حماقت و نادانی و جهل است.چون کار او فروش خدا و پیغمبر و دین و مذهب و گنبد و امامزاده و ضریح و کعبه و تسبیح و پارچه و آب و دعا و صیغه و زن و ...است و هیچگاه در جهت بالا رفتن سطح فکری تو گام بر نمی دارد.هیچ آخوندی تو را به کتابخوانی (نه از نوع اسلامی) و هنر تشویق نمی کند.برای او نادانی تو از همه چیز مهم تر است.
آخوند موجودی است که به حجاب اسلامی آن هم از نوع چادر و چاقچورعقیده دارد و اگر شما برقع هم بر چهره بزنید که چه بهتر او از این کار لذت می برد و از نظر او مانعی در خریت نیست.او عقیده دارد تمام دختران بالای 9 سال در دنیا باید مطابق آن چه قرآن گفته خود را بپوشانند و گرنه نظام هستی از هم فرو می پاشد و انسان ها آلت به دست در خیابان ها به جان یکدیگر می افتند.
آخوند موجودی است که برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی از قبیل مشکلات جنسی مشکل اعتیاد مشکلات تحصیلی و... راه حلی ندارد و کاربرد ملا در فاتحه خوانی ،روضه، خطبۀ عقد و ...است.
آخوند موجودی است که در آمدش از راه چاپیدن من و توست و از مفت خوری مال دیگران روزگار سپری می کند.به دین جهت در ردۀ گشاد ترین اقشار جامعه محسوب می شود.
آخوند موجودی است که دنیای نقد تو را به نسیه می خرد و تو را به بهشتی که خود نیز به نبود آن مطمئن است حواله می دهد وعقیده دارد که این بهشت برین جز درسایۀ اجرای احکام نوشته شده در رسالۀ خود یا همکاران کثیفش حاصل نمی شود و راه یکی است و آن راه ملا است.
باور کنید خسته شدم از بس که در مورد آفت ها و کثافت های وجود ملا در جامعه فکر کردم.
بقیه را خود میدانید یا مستقیما با آن ها دست و پنجه نرم کرده اید. صد ها نکتۀ دیگر میشود به این گفته ها افزود.
آدمی وقتی به تاریخ چند صد سالۀ اخیر ایران نگاه می کند و نقش خرابکارانه،متحجرانه ، لجنبار،پر از دروغ و حیله گرانۀ آخوند ها را در توطئه های مختلف می بیند،اگر دمی حواسش پرت شود و یک لحظه به این بیاندیشد که اگر چنین قشر مکاری خود به صدر حکومت برسند چه بلایی بر سر مردم زیر دست می آید تازه متوجه می شود که کجای کار است و بدبختی و نکبت کنونی حاصل حکومت چه کسانی با چه عقاید متحجرانه ایست و آنهایی که سی سال پیش قدرت را در دست گرفتند ماحصل چه تفکراتی هستند.