کثافتی که بر وبلاگ میرصیافی چسبانده شد

در وبلاگ خُسن آقای عزیز مطلبی دیدم که عینا نقل می کنم تا مادر قحبگی ایادی رژیم بیش از پیش مشخص شود:

وقاهت ولایت وقیح را پایانی نیست

weblog_omidreza_mirsiafi.jpg
هزار بار به وبلاگ نویسان سیاسی هشدار داده‌ام که در سیستم‌های وبلاگی ایرانی ننویسید، برای هزار و یکمین مرتبه هشدار می‌دهم برادران و خواهران بیدار، بیدار شوید! نیازی نیست در بلاگ فا یا پرشین بلاگ بنویسید، ده ها سیستم بهتر وبلاگ نویسی خارجی وجود دارد، که هم بهتر هستند و هم امنیت شما را بهتر تامین می‌کنند، چرا سری که درد نمی‌کند را دستمال می بندید!؟ عده‌ای استدلال می‌کنند که سیستم‌های وبلاگی خارجی را نمی‌شناسند! جل الخالق ده‌ها راهنمای استفاده آسان برای این سیستم‌ها نوشته شده، کمی به خود زحمت بدهید و از آن سیاه چال‌های اسلامی خارج شوید. حداقل به عنوان دهن کجی هم که باشد باید از بلاگفا و پرشین بلاگ خارج شوید و این سیستم‌های ملایی را تحریم کنید.
یک نگاه به وبلاگ امیدرضا میرصیافی بیندازید. تا پریروز خود بلاگفا با حذف نوشته‌های او، از وبلاگ او به عنوان یک سایت تبلیغاتی استفاده می‌کرد و از امروز دیدم که آنرا به عکس قاعد اعظم هم مزین کرده‌اند. عکس بزرگی از سید علی چلاق را در صفحه اول آن قرار داده‌اند و با وقاهت کامل به ما دهن کجی می‌کنند.
من به شما التماس می‌کنم، برای دهن کجی به رژیم ملایان هم که شده سیستم بلاگفا و پرشین بلاگ را تحریم کنید.
این چه منطقی است که وبلاگ نویسان سیاسی مخالف رژیم دارند!؟ هم با رژیم مخالف‌اند هم در دامان کثیف ترین حقوق بگیران آنها لانه کرده‌اند!!
اگر کسی خواست از بلاگفا نقل مکان کند، من شخصا حاضرم برای آنها وبلاگ در بلاگ اسپات درست کنم. خواهش می‌کنم کمی بیدار شوید.

نوروز مبارک


وقتی سال نو ایرانی را با دیگر اعیاد سال نو مقایسه می کنم می بینم که تفاوت های بسیاری دارد.مثلا کریسمس. اول این که جشن سال نو کریسمس جشنی است که بر پایه مذهب مسیحیت پایه گذاری شده ...بنا براین اگر شما در دلتان اعتقادی به مسیح و این بساط ها ندارید انگار که سال نو بر شما کوفت شده و اصلا سال نو بر شما نمی چسبد.دوم اینکه یکی نیست به این ها بگوید آخر این وسط زمستانی چه وقت برای سال نو است؟ در اوج سرما اصلا عید سال نو نمی چسبد.حالا مدام شامپاین فرانسوی و امثال اینها به درو پیکرش بچسبانید تا گرم شوید.
به نظر من که بهترین هنگامه برای بزرگداشت سال نو و افتتاح آن همان آغاز بهار و نو شدن طبیعت است.
نمی دانم این بهار چه دارد که هنگام فرا رسیدن آن آدم احساس آزادگی، خوشی، و سر مستی می کند.انسان به یاد کودکی خود و شادی های همیشگیش می افتد.گویی هیچ فکری لطیف تر از فکر کردن به لحظۀ شروع بهار نیست.

در ابتدا می خواستم در مورد پخش تصاویر حرم قبر پرستی و بت پرستی رضا و کفترهایش از شبکه های ایرانی و دعای سال نو تازی که تلفظ آن گلو آدم رو به درد می آورد و متاسفانه هم به اشتباه مرسوم شده بنویسم اما از این قضایا می گذرم و آغاز بهار سر مست،نوروز خوش مشرب و سال نو را تبریک میگویم...به امید روزی که جشن های شاد جای چس ناله ها و مجالس عزا و گریۀ این امام و آن امام را بگیرد..

چهار شنبه سوری، آیینی که می ترساند!

تنها مزیت جمهوری اسلامی

این جمهوری اسلامی هر چه که نداشته باشد یک مزیت منحصر به فرد دارد و آن این است که مزۀ اسلام ناب محمدی را تمام و کمال به ملت چشانده و در طی این سی سال باعث شده که افراد زیادی چه آنهایی که از اول ماجرا به رژیم پایبند بوده اند چه آنهایی که نبوده اند نه تنها از این رژیم متنفر باشند بلکه عقاید موروثی و کهنه و خرافاتی را که از کودکی تحت قالب دین به آن ها تلقین شده زیر سوال برده یا حد اقل به چالش بکشند.از این بابت از رژیم اسلامی بسیار سپاسگزارم.چون اگر چنین رژیمی موجودیت پیدا نمی کرد هرگز اسلام عملی و بخصوص اسلام شیعی تا اعماق استخوان های یک ملت نفوذ نمی کرد و همیشه دین و آن تصورات ایده آل اشخاص در مورد آن در ذهن ها باقی می ماند.
فرض کنید بخواهید فردی را از یک دیار آزاد که هیچگاه مزۀ دین را نفهمیده متقاعد کنید که دین ، افیون و بختکی بزرگ است و باید جلو پیشروی آن گرفته شود.اگر او زن باشد بدون بحث و جدل کافیست با همان لباسهایی که بر تن دارد او را به پایتخت ایران بیاورید.تنها بعد از دقایقی اولین لقمۀ دین را خواهد چشید،و قطعا با مقداری کنکاش در جامعۀ امروز حاصل دست آخوند ها خواهد فهمید که حکومت الهی یعنی چه.در مورد مرد هم فرقی نمی کند.با چند روز زندگی و حل شدن در جامعه می فهمد که اسلام و حکومت خدا بر زمین چه کیفی می دهد.
خوشبختانه وجود این رژیم سبب آن شد که نسل جدید از مغلطۀ "اسلام را آخوند ها خراب کرده اند" فاصله بگیرد و به دنبال دلایلی ریشه ای باشد که در حقیقت مجوز خمینی و ایادیش در وحشی گری، قتل و کثافت کاریست.دینی که نه تنها مجوز خمینی و اعمالش بوده و هست بلکه دلیل بی سوادی و خرافات موجود در جامعۀ قرون گذشتۀ قبل از انقلاب ایران بوده که بعدها به صورت انقلاب اسلامی متبلور شد.
هر چند نسل ما با اسلام دست و پنجه نرم می کند اما همان مزیت هایی که برشمردم باعث آن می شود که کم کم بذر تفکر خردگرایانه در ذهن نسل های آتی کاشته شود و شاخه های کهنه و پوسیدۀ خرافی و دینی جای خود را به جوانه های همیشه سبز خرد و عقل گرایی دهند تا آیندگان از حکومت الله بر زمین درس عقل گرایی و نه خرافه گرایی بگیرند.هرچند هنوز افکار دینی و خرافی به وضوح در جامعۀ امروز ایران مشاهده می شود اما با این حال از طرفی هم هیچگاه شاهد شکل گیری تفکرات چالش گونۀ امروزی که برخی از جوانان نسبت به دین و نسبت به شخص الله دارند هم نبوده ایم.من فکر نمی کنم دین و داستان های آن در زندگی نسل های آتی جای آنچنانی داشته باشد.

مذهب،اسناد،و ساخته های ذهنی

داشتم به این فکر می کردم که اگر در زمان صدر اسلام تکنولوژیِ فیلم برداری به وجود آمده بود و در دسترس تازیان قرار گرفته بود و فقط یک دوربین برای ثبت غزوات و جنگ های میان مسلمین یا دیگر تازیان وجود داشت کار چقدر راحت میشد.هر چند به نظر من اگر انسان های آن موقع به چنین شرایط علمی می رسیدند دین باور نمی شدند اما در این صورت دیگر اثری از سیاه نمایی یا تصورات ذهنی در تحلیل های تاریخی وجود نداشت و نیازی به این همه تحقیق و منبع و اینها نبود.این قدر در مورد رفتار فلان کس با زن هایش بحث نبود یا اینقدر بر سر تعداد آدم هایی که فلانی با شمشیر برانش سر برید اختلاف نبود. دلیل این سخنم آن که تازگی ها مد شده که امامان و شخصیت های دینی را جوری وصف می کنند که گویی انسان هایی کت شلوار پوش، کراوات زن، سه تیغه،لیبرال،دموکرات،طرفدار فمینیسم و شخصیت هایی بین المللی آشنا به تمام کنوانسیون های حقوق بشر و قرار داد های انسانی هستند. تخم این تفکر هم شریعتیِ زبان ریز گذاشت.کافیست نیم گاهی به شرایط زندگی صدر اسلام بیندازیم...آیا اگر محمد در سنت ها و آداب جاهلیت تافته ای جدا بافته از دیگران بود کسی حرف او را می پذیرفت؟آیا اگر وعدۀ بهشت و حوری باکره نبود باز هم اعراب با چنان عطشی به سوی جهاد می تاختند؟ اصلا چرا باید ترویج عقیده محمد باعث کشته شدن انسان های نا باور به تفکر او را به هر عنوان در پی داشته باشد؟ وقتی می گوییم شهربانو اسیری جنگی بود که امام حسین او را چون کنیز و غنیمت حساب میشد به عقد خود در آورد و حاصل امام زین العابدین بود باز هم به بعضی ها بر می خورد. وقتی می گوییم امام فلانی طبق منابع معتبر شیعی ده ها کنیز و همسر داشته باز هم می گویند توهین آمیز است.این توهین آمیز خواندن ها حاصل همان شخصیت پردازی ذهنی مسلمانان امروزی از پیامبر و امامانشان است. اگر فلان امام در آن زمان در جنگ کنیز نمی گرفت یا ده ها همسر نداشت،حرفش از سوی جامعۀ عرب آن زمان به دلیل عدم اقتدار مردانه طرد میشد.از فلان امام پروفسوری دانشمند ساخته ایم که هر روز هنگام رسیدن به منزل با بوسه ای تنها زن و معشوقۀ خود را شاد می کند.نه عزیزم ...از این خبر ها نیست...بیاییم و واقعیت ها را همان جور که اتفاق افتاده اند ببینیم.

مادر قحبگی در حد گسترده

در سایت دنباله خبری دیدم که می گفت دختر کوسۀ حرامزادۀ ولد زنا گفته که حجاب در ایران هم نباید اجباری باشد. با خواندن این خبر فوری خونم به جوش آمد و سریعن دست به کیبورد شدم:در جواب این بچه آخوند میگویم :کس کش بی همه چیز باز موقع انتخابات شد باز حیله گری و مادر جنده بازی و شروع کردین؟شما آخوند های چادری عمامه دار و بی عمامه دیوث ترین قشر روی زمینین.کیر خر تو وسط اون چادرت و اون مروارید توش که همانا کس دریدَته. مادر جندۀ پا پتی ...بچه کوسه تو الان با بابات باید میرفتی روضه خونی یا اینکه تو مترویی که الان داداش کون نشورت رئیسشه گدایی میکردی تا پنج زار گیرت میومد. از خود پتیارت خجالت نمیکشی که این حرفو میزنی آدم پست و وطن فروش؟ تا حالا جلوی آیینه وایسادی به خودت نگاه کنی ببینی داری نون چیو میخوری؟تا حالا فکر کردی شغل بابات در اصل قضیه چیه؟ تا حالا فکر کردی چه چیزی باعث شد پدرت از روضه خونی یک شبه به پست و مقام برسه؟
باید بیام تو و خواهرای جندتو تا دسته بگام تا از این حیله گری ها و معاملات عوام فریبانتون دست ور دارین.خوار کسده دیدین طرح امنیت اجتماعی زیادی ریده شما هم دست میذارین رو اون نقطۀ حساس که باز رای جمع کنین و باز هشت سال بخورین؟دعو سر اینه که کی بیشتر بخوره کی کمتر آره؟ دعوا سر اینه که کی بیشتر دزدید و ما عقب موندیم آره؟بستون نیست این همه پول دزدی.مگه کون کثیفت چقدر جا داره که این پول ها رو هم جا کنی توش؟ البته از تو انتظاری بیش از این هم نمیره! بچه آخوندی که به ثروت رسید...معلومه چی میشه...

همسران و همتهان




اولااینکه زن این یارو پرزیدنت ما خودش یک پا مَرده
دومن این که خاک بر سرمون با این آشغال و دیگر آشغالان که پرززیدنت و نماینده هامونن ! حالا دوباره به تیتر نگاه کنید!

راه اندازی تارنمای تازینامه

تارنمای تازینامه برای بحث و گفتگو و فعالیت در مورد تازینامه راه اندازی شد.وظیفۀ خودم می دانم معرفی کنم.آرزوی موفقیت برای مدیران تار نما و امید به معرفی هر چه بهتر و خردمندانه تر تازینامه.

مشکل چیست ؟ خاتمی،احمدی نژاد ،سید علی یا اسلام؟

حتما این روزها در هر جا که باسنت را بر جایی تخت گذاشته و بنشینی صحبت بر سر این است که احمدی نژاد بهتر است یا خاتمی...؟ملای کراواتی بهتر است یا مهندس آخوند؟سید هفت رنگ بهتر است یا احمق هفت خط؟ در مواقعی چون انتخابات ذهن همه به کار می افتد و خلاصه همه سیاستمدار می شوند.حکایت این دو ایادی رژیم ( خاتمی و احمدی نژاد ) و بازار و دکانی که آنها راه انداخته اند مَثَل این ده خیالی است:
مردم این ده طبق مقررات، بی خود و بی جهت هر روز صبح می بایست به مامورانی که از طرف حاکم تعیین میشدند یک دور(.....) داده و سپس به امور روزانۀ خود می پرداختند.غریبه ای که از ده رد می شد و از موضوع با خبر شده بود از یکی از اهالی این ده پرسید که آیا شما اعتراضی یا پیشنهادی در این خصوص ندارید که من به عرض والی برسانم؟ طرف گفت: چرا!اگر امکان دارد تعداد مامورین را زیاد تر کنند تا ما اینقدر در صف معطل نشویم.
قصۀ سیاست الان ما هم درست مشابه همین داستان بالاست.هیچ کس مشکل را از ریشه نمی بیند و هیچ کس جرات سوال کردن در مورد اساس مشکلات را جز عدۀ اندکی به خود راه نمی دهد.هیچ کس نمی گوید مشکل ما اسلام و آن هم از نوع ناب محمدی آن است.دوستی برای من میگفت نسل قبل از ما یعنی پدران ما دچار این مغلطۀ "اسلام را این آخوند ها خراب کرده اند "شده اند اما نسل جدید به کمک ارتباطات آسان توانسته اند تا حقیقت اسلامی که مثل خوره به جان ایران افتاده کشف کنند و کم کمگوششان از این اراجیف تهی شود.من هم با حرف او تا حدود زیادی موافقم.به هر حال نه خاتمی مشکل است و نه انسان های میمون نما.نه سید علی و نه شاه عباس.هر چند این حکام در روند گسترش اسلام نقش داشته اند ولی مشکل ریشه ای ایران اسلام ناب است و نه این و نه آن سیاست مدار.این ها بازیست و فریب.اگر خرد و منطق جایگزین تقدس و دین گرایی می شد دیگر کسی مثل مجاهدین یا خمینی یا بنی سگ یا بازرگان ،سیاست مداران ما را تشکیل نمی دادند .تا دین هست فریب سیاسی هم پایدار است.
همۀ این دلقک ها محصول اعتماد به اسلام و اسلامیون است و حالا هم باز خیلی ها بعد از مار گزیدگی سراغ خاتمی هفتاد رنگ و دروغگو را می گیرند.وای به حال ما با این انتظارات و با این مشکل یابیمان.

این را هم ببینید.

امام حسین ، بی بی شهربانو و ایرانیان

در فرهنگ دهخدا ببینید که امام حسین عزیزتان آیا در اثر احترامی که به ایرانیان داشته این بانو(بی بی شهربانو) را صیغه کرده و او را مورد مرحمت خود قرار داده یا اینکه اصلا این بانو یک اسیر جنگی بوده؟ آیا اصلا چنین فردی وجود خارجی داشته که این همه در بوق و کرنا می کنند که امام حسین تازی به ایرانیان احترام می گذاشت؟
من از قول فرهنگ دهخدا نقل میکنم:

شهربانو. [ ش َ ] (اِخ ) شهربانویه . مشهور آن است که وی دختر یزدگرد پادشاه ایران بوده است و در خلافت عمر اسیر شد وبه نکاح امام حسین (ع ) درآمد و امام زین العابدین (ع ) ازو متولد شد. نام هایی دیگر نیز بدو داده اند از جمله شاه زنان . رجوع شود به بحثی در باره ٔ شهربانو (فصلی از کتاب چراغ روشنی در دنیای تاریک )

لیکن تتبعات اخیر نشان داده است که این شهرت را اصلی نیست و یزدگرد را دختری بنام شهربانو نبوده است . برای اطلاع بر مآخذ داستان شهربانو رجوع به ربیع الابرار زمخشری و قابوس نامه و مجمل التواریخ شود.

در حالت اول :چنین شخصی وجود خارجی داشته و امام حسین اسیری جنگی را طبق میل شخصی خود برای خود صیغه کرده و امام زین العابدین محصول تجاوز شرعی پدرش به یک بانوی اسیر شده در جنگ است.

حالت دوم: اصلا چنین شخصی در تاریخ به این اسم وجود خارجی ندارد و افسانه پردازی ها در مورد این که مسلمین می گویند امام حسین چنین فردی را از روی احترام به ایرانیان(!) صیغۀ خود کرده دروغی بیش نیست.
حال آیا این مطلب با تصوررنگارنگی که مسلمین و به خصوص شیعیان از امامانشان در ذهن خود پرورانده اند جور در می آید؟
لابد دهخدای عزیز هم قصد و غرضی داشته ؟ یا از صهیونیست ها پول می گرفته نه؟



معنی کلمۀ غلام در لغت نامۀ دهخدا


معنی کلمۀ غلام را در لغت نامۀ دهخدا می توانید ببینید.حال ببینید غلام اهل بیت بودن چه دردی دارد.
اسم از این اسم های غلامحسین و غلامعلی و غلامرضا و... مزخرف تر من ندیدم.بچۀ حرامزادۀ چهار تا تازی وحشی صفت بودن هم افتخار است در اسلام.
اضافه می کنم که کلمۀ (( سید)) هم که پیشوند افتخار آمیزی در اسلام به شمار می آید به کسانی گفته می شود که جدشان محصول حرامزادۀ تجاوز تازیان به ایران است...

مسلمان شدنِ رستم به دست على سگ کش


ظاهرا یکی از جاکشین دنیای اسلام در عهد صفویه کس شعر نامه ای را به نظم در آورده که در آن مقدار اندکی از تخیلات روان پریشانۀ خود را نیز گنجانده و این کتاب گهر بار بهد از قرنها از زیر گل و لجن به بیرون کشیده شده است. در این اثر تاریخی از مسلمان شدن رستم به دست علی ابن ابی طالب سخن رفته.در ابتدا با دیدن تیتر خنده ام گرفت اما ظاهرا در دنیای امروز کس شعر هم شاخ و دم ندارد.قبلا به گوشم رسیده بود که مایکل جکسون مسلمان شده ( در راست یا دروغ بودن آن یقین ندارم )، حتی این دروغ را که فردوسی در مدح علی سگ کش شعر گفته را هم شنیده بودم اما با شنیدن این یکی کم کم به این جمله ایمان کامل می آورم که دروغ را هر چه بزرگتر بگویی باورندن آن به مردم آسان تر است.البته کتاب فوق تخیلات یک آدم مذهب زده بیش نیست و از دور معلوم است که در آن چه چرندیاتی نوشته شده.
از فردا هم باید منتظر بود که ملحدین دنیای استکبار به سر کردگی راسل با پای پیاده بسوی سرزمین وحی حرکت کرده و اعلام برائت خود از مشرکین را به جا آورند.حتما فردوسی هم پس فردا در مسجد النبی نمازجماعتی با امت همیشه در صحنه اسلام خواهند داشت و پس از آن در طی سخنانی وجود کتابی به اسم شاهنامه را کذب محض خواهند خواند....

تروريست‌هاي القاعده لواط مي‌كنند

در اینجا خبری خواندم مبنی بر این که "تروريست‌هاي القاعده لواط مي‌كنند" جالب تر از آن این که نمی دانم چرا این ذهن ملحد من بلافاصله یاد آخوند های وطنی خودمان افتاد. خوب شد نمردیم و لواط کاران را هم شناختیم.من هم مثل شما مطمئنم که آخوند های حشری خودمان اصلا دست به چنین عمل زشت و قبیحی نمی زنند و اصلا در حوزۀ لواطیه که امروزه به علمیه تغییر نام داده چنین اتفاقاتی بر نوچه های طلبه روا داشته نمی شود. در دنیای اسلام هم گاهی پیش می آید که دیگ به دیگ بگه ته دیگ!

وحدت دنیای اسلام

وقتی که وحشیگری جز جدا نشدنی یک مسلک و مرام خاص باشد قطعا همین توحش خود ساخته به لایه های درونی آن آیین هم نفوذ می کند و فرقه های مختلف آن را تحت تاثیر قرار می دهد.به سایت شیعه آنلاین و سایت سنی نیوز نیم گاهی بیندازید تا منظورم را بهتر متوجه شوید.
همین دعواهای نرم و اینترنتی را که برادران همیشه متحد در پهنۀ اسلام در دنیای اینترنتی راه انداخته اند ببینید.اولا تیتر اخبار ای دو سایت که بیشتر به اخبار شمسی خانوم و قدسی خانوم شبیه است تا جنگ ایدئولوژیک ،آدم را به اوج حماقت و خریت این دو جبهۀ دنیای اسلام آگاه می کند.
ثانیا فرض کنید که همین زد و خورد ها در دنیای واقعی اتفاق بیفتد.نتیجه ای جز همین کثافت و خر تو خری که در خاور میانه می بینیم نخواهد بود.حالا هی جار بزنید که ما مسلمین عالم همه برادریم و از این دست کس شعرات که در گوش خر هم فرو نمی رود.دنیای اسلام از درون دچار دو دستگی و جر خوردگی است.کشتار و سرکوب شدید جزیی از اسلام و جزیی از مذاهب گوناگون آن است. حال این دین سر تا پا دشمنی و کثافت ادعای صلح و دوستی هم می کند( قابل توجه برندگان جایزۀ نوبل).
فکر کنید این ها که با یکدیگر چنین زد و خورد هایی دارند دستشان به ملحدین و دگر اندیشان و آزادیخواهان بیفتد چه می کنند...

تحدی قرآن و اشکالات آن

یکی از لگد پرانی های رایج در اسلام موضوع تحدی قرآن یا مبارزه طلبی آن است. این مبارزه طلبی که در قرآن در مورد آوردن یک سوره همانند سوره های قرآن مطرح شده چند ایراد اساسی دارد که به آن ها اشاره می کنم.

1.اولا این که فرض شود شخصی یا هیاتی از پس انجام این کار بر آید.حال چه داوری یا چه انجمنی می تواند درست یا غلط بودن یا بهتر یا بدتر بودن آن را مشخص نماید و اصلا ملاک داوری چه می تواند باشد؟ خرافات در قرآن یا ادبیات کلاسیک اروپا؟

2.چه کسی گفته که این کار نا شدنیست؟ به دلایل بالا (نبود معیار مشخص) این لگد پرانی هم از آن استدلال هایی است که هیچ محکی ندارد و همیشه به صورت گنگ باقی می ماند . از این رو مسلمانان فکر می کنند که بازی را برده اند و هیچ کس در دنیا پیدا نشده یا نمی شود که چهار کلمۀ عربی مزخرف را بسان قرآن بیاورد. در واقع مثل اینست که ما بگوییم چه کسی می تواند یک بیت مثل اخوان ثالث بیاورد؟ مبرهن است که هر کس هم این کار را بکند اولا چون از ناحیۀ خود شخص اخوان شعرش را نسروده و ثانیا شعرش قطعا از لحاظ کلمات با شعر اخوان فرق دارد پس او نتوانسته حتا بیتی مثل اخوان بسراید. مثال دیگر این گفته ام میتواند این باشد که چه کسی میتواند درست مثل من بنویسد؟ باز در اینجا واضح است که خط هیچ دو نفری مثل هم نیست.اما این دلیل نمی شود که کسی نتواند بهتر از من بنویسد.

3.اساس موضوع تحدی از ریشه بی پایه است. تابلوی لبخند مونالیزای داوینچی یا هر اثر شاهکار دیگر در هر حیطه هنری را در نظر بگیرید.هر کدام از این شاهکارها میلیون ها برابر از قرآن در نظر من با ارزش تر است.بسیاری از این آثار تنها یکبار خلق شده اند و تا کنون بعد از گذشت صد ها سال هنوز کسی نتوانسته جا پای افراد خالق این آثار بگذارد.حال آیا باید این آثار را خلق شده از جانب جبرییل یا فلان خدا یا فلان فرشتۀ دیوث بپنداریم؟ یا این که این آثار را بر فرق سر دیگران بزنیم؟

خدایا ! این پست را حذف کن

خدا می دانم به قول بعضی ها آنقدر بزرگی که برای تو اصلا عار است از عرش به فرش آیی و خون خودت را کثیف کنی ،اما شنیده ام چند باری از این کارها کرده ای. لواط کاران را نمودی، بنی اسراییل را از وسط نیل رد کردی عصا را مار کردی و اخیرا همین سی سال پیش تصویر خمینی فریبکار را در ماه انداختی و هرچند ما خود می دانستیم که قبل از اینها ماه همان شکلی بود اما خود را به خریت زده بودیم و صدایش را در نیاوردیم ...شما که چند باری این کارها را کرده ای حالا بیا و یک کاری بکن.
شما که به سیستم بلاگر و هک و این ها آشنایی کامل داری بیا و همین پُستی که الان من گذاشتم رو بی زحمت حذف کن.باور کن با این کار چون قبلا هم شیطنت های دیگر کرده ای نه چیزی از تو کم می شود نه من و نه مدیران شرکت الحادی گوگل از تو ناراضی می شوند.اگر هم شدند گور پدرشان.اصلا تو که همه چیز را میدانی حتی پسورد اکانت ما را پس دیگر جای درنگ نمی ماند.همانطور که گفتم با این کار نه تنها از شخصیت تو که قرن هاست با پیشرفت عقل بشری گم شده چیزی کم نمی شود بلکه کلی از آدم های ملحد به دین مبین اسلام که همانا اکمل الادیان است گرویده و فوج فوج بسوی خانۀ تو که در صحرای عربستان است سرازیر خواهند شد.گذشته از این در این عصر تکنولوژی که دست بر قضا خیلی هم با اعصار گذشته تفاوت دارد مومنین ایمانشان به یقین مبدل گشته و خلاصه دنیا گل و بلبل خواهد شد.هیچ کس هم دیگر از تو درخواست معجزه نمی کند و اینقدر پشت سرت حرف نخواهد زد...
منتظرم.

وقتی چفیه نماد فرهنگی ایران می شود...

به سه تیتر بالا توجه کنید.چرا باید یک دستمالی که اعراب بیابانگرد برای پوشاندن سر و صورت خود در برابر باد ها و طوفان های شنی صحرای لم یزرع عربستان استفاده می کنند تبدیل به نماد فرهنگی ایران بشود، به طوری که رهبر عرب زده ایران در دیدارهای بین المللی این دستمال که نمادی از فرهنگ اعراب است را بر گردن مبارک نهد یا آن میمون انسان نما آن را به روسای فلان دهات اهدا کند و به آن افتخار کنند؟ حالا هِی این خاتمی حرامزاده را به وسط میدان بیندازید تا گفتگوی تمدن ها و از این دست حرف های قلمبه سلمبه راه بیندازد! به جای این که ایران با فرهنگ و هنر بسیارغنی خود در برابر اعراب پا برهنۀ چادر نشین سر بلند باشد و این هنر ها را به عنوان نماد ایران به دنیا معرفی کند باید پس کلۀ سید علی چلاق به چفیه مزین شود. کجا اعراب مینیاتور دارند؟ کجا خط نستعلیق دارند؟ کجا معماری با شکوه دارند؟کجا بویی از هنر برده اند؟کجا فرهنگی داشته اند که بخواهند برای آن نمادی داشته باشند؟ مگر شیر شتر و بز یا ده ها قتل ناموسی هم نماد فرهنگی می خواهد؟ همان بهتر که چفیۀ آن مقام مادر به خطای حماس در یک حراجی به دست یک عرب و در منطقه ای عربی به فروش رسد.چرا یک کلکسیونر اروپایی برای آن پول نمیدهد؟
قدر چفیه خر شناسد قدر گوهر گوهری

حافظۀ تاریخی،انتصابات و مارگزیدگی


مهم نیست به کسی بر بخوره یا نه اما مردم ایران هر چی که هستن با تاریخ یا بی تاریخ ملتین که از یک سوراخ 100 بار به این و اون میدن...اینقدر میدن که دیگه نمیفهمن کِی پاره شد...من فکر میکنم مردم نادان ما که من هم یکیشون هستم اصلا دوست دارن که سر کار باشند ...دقت کنید هر روز یک بساطی برای سرگرمی ما ها در میاد...یک روز خبر سکس سردار ،یک روز فیلم فلان امام جمعه، یک روز فیلم سکسی فلان بازیگربیچاره که به من و شمای حشری هم مربوط نیست، یک روز فیلم فلان استاد دانشگاه، یک روز مدرک تحصیلی فلان مقام مادر قحبه، یک روز نوار غزه، یک روز برنامۀ نود، یک روزفیلم گشت ارشاد در حال سیخ کردن تو ما تحت اراذل ،یک روز صحنۀ اعدام فلان آدم، یک روز دعوای دو تا مجری تو تلویزیون، یک روز کلیپ یک زن لخت که تو خیابون داره راه میره، یک روز اظهارات فلان کس کش در مورد اسراییل، یک روز پرتاب کفش به بوش، یک روز بازی فوتبال دختر و پسر و....ده ها مورد دیگه که جدید ترینش هم همین بازی های انتصاباتی هستش که اونم تا سید علی چلاق تصمیم بگیره کیو نصب کنه برای چند ماهی سر ما رو گرم می کنه...ملت دوست دارن که دوباره برن سر کار 8 سال دیگه دور خودشون بچرخند.ملت دوست دارن تو صف انتصابات بایستند...دوست دارن به خودشون بخندن...مردم ما هنوز نفهمیدن که ریشۀ بد بختیشون از اسلام آب می خوره و نه خامنه ای و نه احمدی نژاد و نه خاتمی چیزی جز اسلام پیاده نمیکنن

داشتم به این فکر می کردم که چرا ما اینجوریم؟
چرا ملت ایران عادت کردند که از یک سوراخ میلیون بار نیش بخورند؟
چرا حافظۀ تاریخی ما در حد یک مرغ هم نیست؟
این روزها بعد از کثافت و گندی که این میمون انسان نما در آورده ملت همیشه در صحنه حالا با گریه میرن سراغ خاتمی ترسو و فریبکار و ازش در خواست میکنن که بیاد و به قول خودِ جاکششون ایران رو نجات بده.
وای به حال ملتی که بخواد به 12 سال پیشش بر گرده.
تازه 12 سال پیش یادشون نمیاد چه برسه به تاریخشون!
گریزی به عقب تر نشون میده که مردم بی مطالعۀ ایران، خیانت کاری ها و به گه کشیدن نهضت مشروطه توسط ملاها رو هم یادشون رفته...وعده های خمینی یادشون رفته...تیتر روزنامه های اول انقلاب یادشون رفته که می گفت حجاب اجباری نیست .تازه اینها در مقابل فراموش کردن حملۀ تازیان به ایران و فراموش کردن آسیب هایی که اسلام در طی قرن های طولانی به ایران زده هیچه!

امام زمان

در باب امام زمان و این که این موجود کیست و از کجا آمده حرف بسیار است .می توانید در این باره از زبان رضا فاضلی به نقل از علامۀ مجلسی که نویسندۀ معتبر ترین منابع شیعی میباشد در اینجا بشنوید.
اما قصد دارم چند سوال مطرح کنم که با اندکی تعقل و تفکر بی طرفانه و به دور از تعصب می توان موجودیت این امام فراری را پیدا کرد. اولا همۀ شیعیان بر این باورند که گزاره های زیر در مورد این امام در رفته صادق است:

1.او در 5 سالگی به امامت رسید( در تفکر شیعی امامت بالاتر از نبوت مطرح شده است!)

2.او پس از چندین قرن هنوز زتده است.

3.او موجودی خیالی نیست و مثل همۀ ما در این دنیا و در حال حاضر زندگی می کند و شاهد همۀ اخبار روز است.



حال با در نظر گرفتن این گزاره ها باید به این نتیجه رسید که امام زمان غذا می خورد، می ریند،برای خرید به بیرون از منزل میرود ، می خوابد،دوش می گیرد،می ترسد و خلاصه همۀ کارهایی که ما می کنیم او هم برای ادامۀ بقای خود انجام می دهد .
حال من می پرسم که این امام نورانی شلوارش را از کجا می خرد؟ آیا آن را پرو هم می کند؟اصلا جین می پوشد یا پارچه ای؟ آیا سوار تاکسی می شود؟ آیا در فعالیت های اجتماعی ظاهر می شود ؟ آیا تا کنون به سینما رفته است؟ آیا این موجود در آمدی هم دارد؟ آیا در طی این چند قرن اثاث کشی هم کرده؟ سی ان ان نگاه میکند یا فاکس نیوز؟ و هزاران سوال دیگر که می توان پرسید...

چرا در اسلام آنچه که دیده نمی شود مقدس تر است؟ یا بهتر بگویم چرا جهل و ندیدن مایۀ تقدس است؟

مسلمین ادعا می کنند که در اسلام همه چیز بر طبق دلیل و منطق است اما یک مقدار به سوالات بالا فکر کنید و ببینید که وجود چنین فردی با منطق و خرد جور در می آید؟
مثال مشابه این قضیه موجودی به نام جن است که این اجنه هم از لحاظ اعتقادی برای خود ریشه هایی در تاریخ ادیان و تمدن های قدیم به اشکال مختلف دارند. به زودی در مورد جن هم می نویسم.
به کسانی که این مطلب را می خوانند و به وجود امام زمان اعتقاد دارند پیشنهاد میدهم یک روز مثالی از زندگی امام زمانشان را در این جا به تصویر بکشند و شرح دهند که از نظر آنان این امامی که این همه دوستش دارند مثلا یک روز خود را چگونه می گذراند.

سایت صدا و سیما یا سایت حوزه


این عکس منوی اصلی سایت صدا و سیما است.صدا و سیمایی که این 3 موضوع در راس موضوعاتش باشد معلوم است که چه برای نشر و پخش دارد.من تشنۀ این روح حقیقت جویی در این رسانۀ ملی هستم.اصلا تابلو نیست امکانات تلویزیون در دست یک اقلیت خاص بسیجی و سپاهی است.




"از کوزه همان برون تراود که در اوست"

نوار بهداشتی یا نوار غزه

در ابتدا نمی خواستم در مورد این جنگ غزه بنویسم اما جاکش گری های جمهوری اسلامی بیش از این ها به نوشتن وادارم می کند.

اولا اینکه با شنیدن خبر ترکاندن پرس تی وی در نوار غزه بسیار سر کیف آمدم...هرکه ترکاندش دستش درد نکند.

اما قضیه اینکه می خواهم از هوچی گری های این چند روزه که من هم به برکت ماهواره از آن دور نبوده ام مقداری دور شویم و ببینیم این همه هوچی گری و تحصن و توحش و جو گیرنوار غزه،فلسطین،اسراییل،حملات هوایی،حماس،موشک،کودکی و بیانیه و خطابیه و اصلاحیه و ... برای چیست.

من هم مثل خیلی های دیگر از جنگ به شدت متنفرم....اما آیا جمهوری اسهالی و ایادیش تازه به این فکر افتاده اند که کودکان هم حقوقی دارند؟

سالانه میلیون ها کودک در سر تا سر جهان بر اثر عواملی چون گرسنگی، تشنگی، آب آلوده، وبا ، ایدز،طاعون ، آبله،کار اجباری ، کتک کاری والدین ،قتل های ناموسی، جنگ های زیادی که چون به جمهوری اسهالی ربطی ندارند مهم نیستند و هزار و یک بد بختی دیگر یا کشته می شوند یا تحت آزار روانی شدید قرار دارند...چرا جمهوری اسلامی از کودکی نمیگوید که در تانزانیا بر اثر خشکسالی و گرسنگی می میرد ؟

پس : این همه بیلبورد تبلیغاتی در شهر نصب کردن و تلویزیون را منبع تصاویر تکه شدۀ کودکان آن هم در ساعت اوج بیننده کردن با مقاصدی سیاسی صورت می گیرد و گرنه این رژیم پست فطرت و وحشی نه جان من و شما برایش مهم است نه جان شهروند ایرانی و نه جان کودک فلسطینی و نه گرسنگان آفریقا.تنها چیزی که برایش مهم است اسلام و گسترش اسلام است و چون اصولا در اسلام جان انسان ها به هیچ جای ولی فقیه محسوب نمی شود پس چه کشته شوید یا بکشید و چه بدهید یا بکنید در هر صورت برنده اید و جای شما در طبقۀ هفتم بهشت است. این رژیم اگر انسان دوست بود کمک های مالیش را به جای اینکه به توحش گرایان حماس بدهد به یونسکو می داد.

در ضمن مردمی که خربزه می خورند پای لرزش هم باید بنشینند. به حماس رای داده اند حالا هم نتیجۀ سیاست های حماس را می بینند.هنوز هم سران حماس با اینکه در حال ترکیدن هستند برای دنیا شاخ و شانه می کشند. این جماعت قلدر همان هایی هستند که با حملۀ انتحاری به مدرسۀ ابتدایی در اسراییل چندین کودک را کشتند....حال که قرعه برگشته در رسانه ها داد مظلوم نمایی و ننه من غریبم سر می دهند...این ها اگر امکانات جنگی آمریکا یا اسراییل را داشتند تا اسلام را جهانگیر نمی کردند دست بردار قضیه نبودند.حالا هم با اینکه با بدبختی و پارگی دست و پنجه نرم میکنند باز هم در اندیشۀ مقاومت و پارگی بیشتر هستند.یک آدم عاقل پیدا نمی شود به اینها بگوید اگر زورش را نداری سیخ در ما تحت قلدر محل نکن وگرنه سیخ را داغ شده و فلفل زده حواله ات میکند.

در ضمن در ادامه باید به این جا کش ها گفت اگر شما می روید پشت ساختمان های مسکونی و مدارس راکت می پرانید و مثل موش قایم می شوید باید تاوان آن را هم پس بدهید. من فکر نمی کنم که اسراییل موشک به آن گرانی را در مناطق مسکونی و به هدف کشتن بچۀ مردم بیندازد بلکه این سران شجاع حماسند که از امکانات عمومی برای راکت پرانی استفاده می کنند و خود را لابلای مردم عادی جای می دهند.

با این حال هر گاه دو ملت احمق به پست هم بخورند نتیجه از این بهتر نخواهد بود.تا یکدیگر را پاره نکنند ول کن قضیه نیستند.فعلا که 60 سال است که هیچ کدام پاره نشده اند.تا ببینیم فردا چه پیش آید...

خبررسانی های چپکی رژیم اسلامی

در رژیمی که در مطبوعات و رسانه های آن انواع سانسورچی ها ،فیلتر گر ها،جیره خوران ،سربازان گمنام امام زمان و...صبح تا شام یا در حال تحریف و نابود کردن اخبار و وارونه نشان دادن آنها هستند و یا با بازی کلمات ذهن مخاطب بدبختِ از همه جا بی خبر را به این سو و آن سو می کشند،اتفاقات جالبی در اثر این تند روی ها می افتد که خنده دار جلوه میدهند.صحبت از رساندن اخبار یا تبلیغ ناخواسته در اثر سانسور یا ضدیت بیش از حد است.برای اینکه مطلب روشن شود به عنوان مثال روزنامۀ کیهان تحت سرپرستی شریعتمداری کس کش را در نظر بگیرید.اگر یک روز صبح از خانه بیرون آمدید ودر تیترهای صفحۀ اول کیهان نوشته شده بود "شهر شیراز کاملا آرام است و 3 بمب در این شهر منفجر نشده است" یعنی چه؟ قطعاّ و مطمئناّ هر خری با اندکی تعقل در میابد که 3 بمب در شیراز منفجر شده و شهر کاملاّ ناآرام است.یا مثلا اگر نوشته بود "جان توریست ها در اصفهان کاملا ایمن است و هیچ توریستی بعد از انقلاب در این شهر کشته نشده است مطمئن باشید که اخیراّ عده ای بسیجی کون نشسته به توریست ها حمله ور شده اند و یکی از آنها را به طرز مشکوکی به قتل رسانده اند.
نوع دیگری از این تند روی های رسانه ای تبلیغ ناخواسته برای دیگران و مخالفین است.مثلا همین روزنامۀ کیهان اولین کسی است که جدیدترین گروه های بر انداز علیه جمهوری اسلامی را معرفی میکند در حالی که اگر به قول معروف صدایش را در نیاورد به نفع ولایت فقیه پست فطرت است.
نوع دیگر بازی با کلمات و تحریف آنهاست.مثلا اگر سارکوزی بگوید که کارشناسان اقتصادی ما در این لحظه در حال بررسی مشکلات اقتصادی هستند و تا کنون راه حلی برای آن ارائه نداده اند جمهوری اسلامی در بوق و کرنا میکند و تیتر می زند که "اعتراف سارکوزی به نا توانی و درماندگی نخبگان دولتی فرانسه در نجات این کشور از بحران همیشگی اقتصادی"
به راستی این شیطنت های بچه گانه که هیچ جای دنیا جز در کشورهایی که خود از کثافت درون خود آگاه هستند اتفاق نمی افتند نشانۀ چیستند؟این هو چی گری های رسانه ای که مخاطب را تا مرز دیوانگی پیش می برد و بذر بی اعتمادی را در او می پاشد برای چیست؟
حال که این مسلمین تازه به دوران رسیده که تا چند دهه پیش رسانه ای در دست نداشتند و روی منبر1000 پله و در روضه ها اسلام را تبلیغ می کردند و وجود وسیله ای به اسم رادیو را در زمان اختراع با ادلۀ عقلی و نقلی رد کرده اند(!)(منبع: پا ورقی یکی از صفحات ابتدایی کتاب آزادی فرد و قدرت دولت نوشتۀ محمود صناعی) با عقدۀ گسترش اسلام دستشان به بخش کوچکی از تکنولوژی رسانه ای که همانا 7 شبکه ملا گو و روضه پخش کن رسیده بببنید چه بلایی سر این به اصطلاح شبکه های تلویزیونی می زنند...

عکسی از شیرخوارگی دکتر محمود احمدی نژاد



در جامعۀ کنونی ما که همه چیز یا ساخت چین است و یا تقلبی شده یا منحرف معنای حقیقی مفاهیمی چون انتر، میمون، دکتر،محمود احمدی نژاد، پرزیدنت وغیره هم از این قضیه مستثنی نبوده و مستلزم بازشناخت حقایقی بس تلخ و دشواراست.امیدوارم حقیر با قرار دادن این عکس افشاکننده گامی مثبت در جهت اعتلای تشخیص هرچه واقع بینانه تر هویت واقعی و بدون ماسک پرزیدنت احمدی نژاد و تفکیک مفاهیم فوق برداشته باشم.امید است که از این پس امت همیشه در صحنه احمدی نژاد انقلابی را از احمدی نژاد آمریکایی باز شناسند.

جمهوری اسلامی و تحریف بناهای تاریخی معماری






در ابتدا قصد داشتم تیتر مطلب را "جمهوری اسلامی و تحریف تاریخ" بگذارم اما به دلیل اینکه همه ی ما از کودکی به انواع حربه هایی که جمهوری اسلامی و به طور کلی نگرش دینی در تحریف واقعیات تاریخ از داستان آفرینش انسان بگیرید تا تاریخ معاصر و اتفاقات روزمرۀ پیش رو به کار می برد کم و بیش آگاه هستیم، لذا تصمیم گرفتم در مورد نمونه هایی از نوع دیگری از تحریف تاریخ که در زندگی روزمره هم کمتر به چشم می آید بنویسم.

تصاویری که در بالا می بینید مربوط است به 2 بنای تاریخی : یکی مجلس شورای ملی و دیگری مسجد سپهسالار (مدرسۀ عالی مطهری کنونی).این دو بنا که جزو مهمترین و خاطره انگیز ترین بناهای معماری ایران قبل از انقلاب به شمار می آیند تنها به فاصلۀ 50 متر از یکدیگر در ضلع شرقی میدان بهارستان واقع شده اند.در 2 تصویر پایین سردر مجلس شورای ملی یکی با شیرهای شمشیر به دستِ سردر و دیگری بدون آنهاست. مسئولین بی سواد نظام آخوندی به گمان اینکه شیر و خورشید نشان انحصاری حکومت پهلوی است این دو شیر زرین رنگ را به پایین کشیده و در محوطۀ باغ مجلس ملی جای داده اند.هر چند با تلاش های عده ای این دو شیر که بعد از پایین کشیدن آسیب بسیاری هم دیده بودند و خورشید روی کمرشان جدا شده بود(!) به بالا منتقل شدند اما این قضیه بیش از دو روز به طول نینجامید و دوباره مسئولین رژیم شیرهای طلایی را به محوطه باغ کشیدند. بماند این که نوشته ها ی بالای در هم به الله تغییر داده شده بودند.

تصاویر بالایی مربوط است به سر در مسجد سپهسالارکه چندی پیش به بهانۀ بازسازی مسجد (30 سال است به همین بهانه هر روز انگولک میشود) و به بهانۀ رد کردن کانال کولر، مهندس معمار(!) با کم کاری در سیمان به کار رفته باعث ریزش قسمتی از کاشی های سر در مسجد می شود که اتفاقا(!) در آنها کلمات "سلطنت" و "اعلیحضرت" نگاشته شده است.این کلمات در عکس های گرفته شده از کاشی های مخروبه به وضوح مشخص است. حال اگر بعد از بازسازی و چسباندن مجدد کاشی ها به این مسجد سری بزنید مشاهده می کنید که در ابتدای این کتیبه به جای کلمۀ سلطنت کلمۀ دولت جایگزین شده که اول این عبارت به جای "در عهد سلطنت همایونی..." به این صورت شده: "در عهد دولت همایونی..." و در ادامه هم اثری از کلمۀ اعلیحضرت رضا شاه اصلا وجود ندارد. جالب است بدانید سر در این کتیبه به خط میرزا غلامرضا اصفهانی است که اهل فن او را نابغۀ خط نستعلیق ایران از آغاز تا کنون می دانند و این اثر کتیبۀ او را جزو یکی از شاهکارهای او به حساب می آورند.

آن چه در بالا آمد تنها نمونۀ کوچکی از دو کلمه و دو مجسمه بود.حال ببینید حکومتی که تحمل دو کلمه بر سر در یک مسجد را ندارد یا از آن بیم دارد که دو شیر جامد باعث فرو پاشی الله شوند با بناهای دیگر مثل تخت جمشید و هزاران نوشته و سند و بنای دیگر چه میکند. هر چه فکر کردم نفهمیدم با امثال این کارها چه چیز را میخواهد انکار یا اثبات کند؟در راه ساختن چه چیزیا چه فرهنگی است؟ آیا میخواهد اثبات کند که قبل از او هیچ حکومتی وجود نداشته و هر چه هنر و گل و بلبل است بعد از انقلاب اسهالی به وجود آمده است؟ خودتان قضاوت کنید که چقدر یک رژیم باید پست و ترسو باشد که گذشتۀ به ارث رسیده را توسط بسیجی کون نشسته ای که بویی از هنرو زیبایی نبرده محو کند یا از آن بدتر تحریف کند...

معتبر ترین عکس از امام زمان


یک عرب چاق که پا برهنه راه افتاده تو خیابون.... نکنه فکر کردید عکس هم از این مرتیکه وجود داره؟

فرازهایی از شرح آداب حمام و لنگ و جن و سقف خانه و مرغ و خروس و بز ... در حلیة المتقین نوشته علامه مجلسی

تاریخ اسلام پر است از سند هایی که نه تنها با هیچ وسیله ای قابل توجیه نیستند بلکه سندی دال بر خرافی بودن و مهمل بودن عقاید اسلامی دارند.یکی از این منابع علامه محمد باقر مجلسی است.علامه ای که اساس روحانیت شیعی را به اقتدار رساند.
آن چه که در ذیل می آید گزیده ی بسیار کوچکی ازکتاب حلیة المتقین با ذکر جای حدیث در کتاب می باشد که فقط و فقط بخشی کوچک از خرافات موجود در منابع مستند اسلامی و شیعی را نشان می دهد.این گونه خرافات نه آنطور که برخی فکر می کنند از اسلام جدا هستند بلکه جزو بزرگی از اعتقادات اسلامی را تشکیل می دهند.نگاهی به آیات قرآن(که محکم ترین سند مسلمانان است) و خرافات موجود در آن این موضوع را تایید می کند. دوست عزیز در هنگام خواندن در حالی که تبسم بر لب دارید به این نکته هم فکر کنید که نگارنده یا گردآورنده این مهملات لقب "علامه" از شیوخ سرآمد عصر خود کسب کرده و دارای مرتبتی برای خود می باشد.
شرح مختصری اززندگی این عالم خرفت را می توانید در اینجا ببینید.

باب هفتم:در آداب حمام رفتن و سر و بدن شستن و داروکشیدن و آداب بعضی از اغسال
فصل دوم(از باب هفتم): در آداب داخل شدن و بیرون آمدن و دعاهایی که باید خواند
  • در احادیث معتبره وارد شده است که هر که ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید که بی لنگ داخل حمام نشود.
  • از حضرت صادق منقول است که هر که با لنگ به داخل حمام شود حق تعالی گناهان او را به پرده ی ستر بپوشاند.
  • از حضرت موسی وارد شده است که در روز چهارشنبه به حمام بروید.
فصل سوم(از باب هفتم):در بیان آنچه در حمام نباید کرد و آنچه تجویز شده است
  • در حدیث منقول است که از حضرت امام موسی پرسیدند از قرآن خواندن در حمام و جماع نمودن در حمام چون است؟ فرمود که باکی نیست.
  • در روایت حسن دیگر از حضرت امام محمد باقر پرسیدند که آیا حضرت علی نهی می فرمود از قرآن خواندن در حمام؟حضرت فرمود که وقتی نهی می فرمود که کسی عریان باشد اگر لنگ بسته باشد باکی نیست.
  • از حضرت امام صادق منقول است که باکی نیست مرد را که در حمام قرآن بخواند اگر غرضش رضای خدا باشد نه خوشخوانی.
  • از حضرت علی منقول است که بول نمودن در حمام مورث فقر و پریشانی است.
  • در روایتی وارد شده که در حمام سلام نکنند و آن در صورتی است که لنگ نبسته باشند زیرا که در احادیث بسیار وارد شده است که ائمه در حمام سلام نموده اند بر مردم.
باب دوازدهم: در آداب خانه داخل شدن و بیرون رفتن
فصل دوم(از باب دوازدهم):در مذمت تکلف بسیار در خانه کردن و بسیار بلند ساختن
  • در چند روایت معتبر وارد شده که هر که سقف خانه را زیاده از هشت ذرع بلند کند جنیان و شیاطین در آن خانه جا می کنند.
  • در حدیث دیگر منقول است که شخصی شکایت نمود به حضرت صادق که جنیان آزار اهل خانه و عیال من می کنند.حضرت پرسیدند که ارتفاع سقف خانه ی تو چه مقدار است؟ گفت: ده ذرع است. حضرت فرمود که از زمین تا هشت ذرع بپیما و از ما بین هشت تا ده آیة الکرسی بنویس بر دور خانه زیرا که هر خانه ای که ارتفاع آن زیاده ازهشت ذرع است جنیان در آن خانه حاضر می باشند و در آنجا سکنی می کنند.
  • در حدیث دیگر منقول است که شخصی به حضرت امام محمد باقر شکایت نمود که جنیان ما را از خانه به در نموده اند.حضرت فرمود که سقف خانه های خود را هفت ذرع کنید و کبوتر در اطراف خانه جا بدهید. راوی گفت که چنین نمودم و دیگر بدی ندیدم.
فصل سوم(از باب دوازدهم):در نقاشی کردن و تصویر کشیدن و صورت صاحب روحی را ساختنکه سایه داشته باشد.
  • در چند حدیث معتبر از حضرت علی منقول است که حضرت رسول مرا به مدینه فرستادند که هر صورتی که باشد محو کنم و قبرهای بلند را هموار کنم و سگ ها را بکشم.
  • از حضرت رسول منقول است که جبرئیل گفت که یا محمد! پروردگارت سلام می رساند و تو را نهی می کند از مثال ها و صورت کشیدن در خانه.
فصل پنجم(باب دوازدهم):در آداب عبادت کردن در خانه
  • در حدیثی موثق اما صادق فرمود که حضرت علی حجره ای در خانه ی خود قرار داده بودند نه بسیار کوچک و نه بسیار یزرگ از برای نمازگاه خود و چونشب می شد طفلی را با خود به آن حجره می بردند و در آنجا نماز می نمودند.
فصل ششم(از باب دوازدهم): در نگاه داشتن حیوانات در خانه خصوصا کبوتر و خروس
  • از حضرت امام محمد باقر منقول است که خوب است حیوانات در خانه نگاه داشتن مثل کبوتر و مرغ و بزغاله تا آنکه اطفال جنیان با ایشان بازی کنند و با اطفال سما بازی نکنند.
  • در حدیث دیگر امام صادق فرمود که هر خانه ای که در آن خانه کبوتر باشد آفتی از جن به اهل آن خانه نمی رسد زیرا که بی خردان جن بازی می کنند در خانه ای که کبوتر در آن خانه هست مشغول آن می شوند و متوجه آدمی نمی شوند.
  • در روایت دیگر از دوود بن فرقد منقول است که گفت در خانه حضرت صادق کبوتر راعبی را دیدم که بسیار می خواند.حضرت فرمود که می دانی که این کبوتر چه می گوید ؟گفتم:نه. فرمود که نفرین می کند بر قاتلان جناب امام حسین پس ایشان را در خانه ی خود نگاه دارید.
  • در حدیث دیگر فرمود که جناب امیر المومنین چاهی کنده بودند خبر دادند به آن جناب که جنیان سنگ در آن چاه می اندازند. حضرت آمدند و بر سر آن چاه ایستادند و فرمودند که دست از این عمل بردارید و اگر نه کبوتر در این چاه جا می دهم.پس فرمود که صدای بال کبوتر شیاطین را دفع می کند.
  • در چند حدیث منقول است که کبوتر خانگی یا کبوتر یاهو یاد خدا بسیار می کنند و اهل بیت را دوست می دارند و صاحب خانه را دعا می کنند که خدا شما را برکت دهد.
  • امام صادق در حدیثی فرمود که خروس سفید یار من و یار هر مومنی است.
  • در حدیثی دیگر منقول است از حضرت صادق که خروس بال گشاده ی سفیدی که در خانه باشد آن خانه و هفت [انه ی دور آن خانه را از بلاها نگاه می دارد و یک بال زدن کبوتر دو رن بهتر است از هفت خروس سفید.
  • از حضرت رسول منقول است که دشنام مدهید خروس را که از برای نماز مردم را بیدار می کند.
فصل هفتم(از باب دوازدهم):در نگاه داشتن گوسفند و بز در خانه
  • از حضرت امام محمد باقر منقول است که هر اهل خانه ای که نزد ایشان گوسفند شیر دهی باشد هر روز دو مرتبه ملائکه به ایشان گویند:خدا شما را برکت دهد.
فصل هشتم(از باب دوازدهم):در بیان احوال سایر طیور و ذکر بعضی از حیوانات که کشتن ایشان رواست یا روا نیست.
  • در حدیثی از امام رضا منقول است که حضرت رسول نهی فرمود از کشتن پنج جانور: صرد و صوام که مرغی است در میان نخلستان می باشد و معروف است و هدهد و مگس عسل و مورچه و وزغ و امر به کشتن پنج حانور فرمود: کلاغ و کور کوره و مار و عقرب و سگ درنده و در حدیث دیگر فرمود که هر که ماری بکشد چنان است که کافری کشته است.
خاتمه(بخش آخر)
  • در حدیث معتبر از حضرت موسی بن جعفر منقول است که نه چیز است که نمودن آنها موجب غلبه ی فراموشی است:خوردن سیب ترش و گشنیز و پنیر و نیم خورده ی موش و بول نمودن در آب ایستاده و خواندن نوشته ی قبر ها و راه رفتن در میان دو زن و شپش را انداختن و حجامت نمودن در پشت گردن.

دوست عزیز اگر باور نداری و در حال خنده هستی مراجعه کن و بخوان...
این چند حدیث تنها جزء کوچکی ازهزاران حدیثی است که این علامه ی خرافه پرست و صد ها آدم مثل ایشان در طول تاریخ به خورد امت همیشه نفهم و مخمور در دین داده اند. حال ببینید آیا انسانی که ذره ای و فقط ذره ای از عقل بویی برده باشد به یاوه گویی های آدمی روانی مثل این علامه ی گرانقدر توجه می کند؟
من در مقابل این همه مزخرفات که متاسفانه بخش بزرگی از زندگی مردم ایران در قرن بیست و یکم را تشکیل می دهد حرف بیشتری ندارم.حتی میخواستم این پست را بدون شرح انتشار دهم ولی ذکر چند نکته خالی از لطف نبود.

آیا جمهوری اسلامی از اینترنت وحشت دارد؟

آیا تا کنون با خود فکر کرده اید در حکومتی که اسباب رسانه های جمعی اعم از تلویریون رادیو مطبوعات و... توسط عده ی خاصی قبضه شده و تحت همین تک بعدی بودن سانسور شدیدی بر رسانه ها حاکم است اینترنت چه جایگاهی دارد؟ چشمگیرترین تفاوت اینترنت با رسانه های دیگر در متمرکز نبودن یا به اصطلاح همگانی بودن آن است.حال با این حساب آیا بهبود و ارتقاء کیفیت این بزرگراه سیال اطلاعات در ایران به خواست سران رژیم جمهوری اسلامی است یا با آرمانهای آنها که همانا آرمانهای رفیع خمینی است منافات دارد؟ آیا اولین قدم برای حکومتی که میخواهد شهروند الکترونیک بسازد و به قول خودش دولت را ( که سر و ته اش معلوم نیست) الکترونیک کند گسترش دسترسی آسان مردم به اینترنت نیست؟مقایسه ی سرعت اینترنت درکشورهای همسایه ی ایران نظیر کویت(با سرعت حداکثر 8 مگا بیت در ثانیه برای استفاده خانگی) و ترکیه( با سرعتی حدود 8 برابر کاربران پرسرعت ایرانی و با همان هزینه) به خوبی نشان می دهد که کاربران ایرانی از فقر و محرومیت دسترسی به اینترنت پر سرعت رنج میبرند.اما به راستی دلیل آن چیست ؟ چرا اینترنت به اصطلاح پر سرعت در ایران برای مصارف خانگی تا سقف 128 کیلو بیت ارائه می شود در حالیکه شرکت های ارائه دهنده خود اذعان میدارند که میتوانند سرعت بیشتری ارائه بدهند و بعضا هم این کار را میکنند؟ اصلا چرا این نوع از اینترنت( که در حال حاضردر دنیا اینترنت پر سرعت هم محسوب نمیشود) اینقدر دیر در ایران پا گذاشت؟ آیا شرکت مخابرات ایران با درآمد نجومیش قادر به بهبود وضعیت پهنای باند خطوط در ایران نیست؟ از این گذشته اینترنت ای دی اس ال که در ایران با نام اینترنت پر سرعت جا افتاده فقط 100000 مشترک حقیقی و حقوقی را تغذیه میکند. الباقی تحت سیستم دیال آپ که کم شباهت به دستگاه شکنجه هم نیست به اینترنت دسترسی دارند. سیستمی که در ایران برای هر کاربر حدودا 25 کیلو بیت در ثانیه را تغذیه میکند.

چرا سقف و چرا محدودیت؟

از این مسائل که بگذریم مشکل دیگری گریبانگیر ماست. اعمال محدودیت در دسترسی به سایت های اینترنتی خود یکی دیگر از نشانه های ترس رژیم و ایدئولوژی حاکم بر آن از جریان اطلاعات آزاد است. در دنیای اینترنت چه خوشایند باشد چه نباشد باید پذیرفت که هر کسی حق دسترسی به هر وبسایتی را باید داشته باشد خواه این سایت مستهجن باشد خواه یک سایت خبری! فیلتر کردن سایت هایی مثل سایت بی بی سی که خیلی از مخالفین رژیم آنرا بسیار میانه رو میخوانند نشانه ی چیست؟ فیلتر کردن 5 میلیون وبلاگ نشانه ی چیست؟ تدوین قانون های جدید ضد وبلاگ نویسان و تاسیس 10000 وبلاگ بسیج آیا نشان از وحشت زیر پوستی رژیم ندارد؟ اجیر کردن عده ای از طرف جموری اسلامی که آثارشان را در این سایت و آن سایت میبینیم آیا خوف رژیم منحوس را بیانگر نیست؟ آیا این نشانه این نیست که رژیم ازناحیه ی اینترنت ضربه پذیر است؟ حال چرا یک حکومت نباید جایی را که از آن ضربه میخورد محدود کند؟ چرا نباید قانون علیه او صادر کند؟ چرا نباید چهره ی اینترنت را در تلویزیونش با فساد یکی کند و به ملت امی از همه جا بی خبر طوری وانمود کند که اینترنتت یعنی چت کردن و چت کردن یعنی فساد...؟

در حالی که تمام محدودیت های فیلترینگ جمهوری اسلامی را که با هزینه های هنگفت و چندین برابر از کشورهایی مثل آمریکا خریداری شده میتوان با برنامه ای در حد 100 کیلو بایت دور زد آیا رژیم اسلامی راهی برای مقابله با دسترسی رو به افزایش مردم به اینترنت و حقایق درون آن دارد؟ آخرین مرحله صدور قانون اعدام برای وبلاگ نویسان ملحد بوده ...اما آیا کار ساز است؟

با خود اندکی منطقی فکر کنیم بعد عمل کنیم ...آیا ما یا جیره خوران حکومت اسلامی قدرت جلوگیری از سیل عظیم اطلاعاتی و جلوگیری از دسترسی مردم به آن را داریم؟

خاطره ی یک گوسفند در روز گوسفند کشان(بخوانید:عید قربان)

ضمن اینکه عید گوسپند کشان رو به همنوعانم تسلیت عرض می کنم اولا به دوستان عزیزم در پهنه ی گیتی به خصوص در خاورمیانه توصیه می کنم امروز اکیدا از منزل خارج نشن چون به شدت بگیر و بگیره .نه 18 تیره و نه 16 آذر.بزار بگم چه روزیه...

دیروز داشتم با یکی از دوستام تو کارگر شمالی قدم می زدم و علف هایی رو که جلومون بود دو تایی با طمانینه مزه مزه می کردیم.همینطوری که داشتیم مسیر رو به سمت موزه گوسفندان معاصر طی می کردیم یهو دیدم یک پژو 405 مشکی محکم زد رو ترمز و 2 تا قوچ که ظاهرشون هم شبیه گوسفند بود پیاده شدن و جلو چشمم دوستم رو انداختن تو ماشین و بردن. از ظاهرشون میشد فهمید که مسلمونن.ظاهرا صاحبشون خیلی وقت بوده که سرش شلوغ بوده و وقت نداشته که پشم های اینارو کوتاه کنه.به هر حال دوستم هر چی بع بع کرد توجهی نکردن.گازشو گرفتن رفتن.

از دیروز که این اتفاق افتاد خیلی تو فکر دوستم بودم.5 کیلو دنبه کم کردم.امروز صبح وقتی ثمم رو از خونه گذاشتم بیرون متوجه قضیه شدم. به محض اینکه رسیدم سر کوچه درست مثل دیروز یک ماشین مشکی که شیشه هاش دود اندود بود کنارم وایساد.یک نفر با موهای فرفری و سبیل کلفت یهو پرید پایین. می خواست منو به زور ببره تو ماشین.اگه اشتباه نکنم یک چاقوی قرمز... نه نه یک چاقوی خونی هم دستش بود درسته! منم که وحشی شده بودم یک لگد نثارش کردم و در رفتم تو کوچه پس کوچه...همینطور که داشتم خودمو گم و گور میکردم چشمم افتاد به یک آدمیزاد که داشت کله ی یکی از همنوعای منو به دیگری میداد.کله ای که من دیدم خیلی شبیه کله ی دوستم بود ...

دویدم و دویدم...به ته کوچه رسیدم ...دیدم جمعیت زیادی از همنوعای من توی یک خیابونی که اگه اشتباه نکنم اسمش دامپزشکی یا یک همچین چیزی بود جمع شدند و دارند چیزایی میگن...شعار میدادن...

در اطرافشون آدمیزاد بود.اما چون این آدمیزادها زبان گوسفندهارو نمی فهمیدنن نمی دونستن که همنوعای من دارن چی میگن.بعد از چند دقیقه آدمیزاد ها ریختن سرمون و یکی یکی گردن های مارو بریدند...هر کی سنگین تر بود اول اونو سر میبریدند.اونایی هم که چیزی در بساط نداشتند دیر تر میکشتند یا اصلا ممکن بود نکشند.....جسد های گوسفند های سنگین تر رو سریع میبردند تا کسی نبینه و هوس کنه.....!!!

شنیده بودم ماهارو در جاهای مختلف دنیا به دلایل مختلف می کشند و می خورند اما به چشم ندیده بودم.میگن بعضی ها واسه خدا میکشند بعضی ها واسه خوردن. اونایی که واسه خدا می کشند زنده زنده سر میبرن و حسابی خونریزی راه میندازن اما اونایی که واسه ی خوردنه اول بیهوش میکنن بعد میکشن تا دردمون نیاد و زجر نکشیم...تو اون صحنه ای که من دیدم ظاهرا واسه خدا سر می بریدن. حتی اجازه نمیدادن که ما وکیل داشته باشیم تا بهشون بفهمونیم که اگه چند هزار سال پیش یک آدمیزاد احمق که نه ما دیدیمش و نه شما خواسته به جای پسرش یکی از مارو بکشه تا خداش راضی بشه گناه من و میلیون ها گوسفند دیگه چیه؟

اصلا باشه ...میکشی بکش اما چرا گوشت مارو هدر میدین ...لااقل این 2 میلیون گوسفندی که فقط پای اون سنگ سیاه می کشین جسد و گوشتشو هدر ندین و فاسد نکنین...در ضمن درسته من هر چی بع بع کنم تو نمیفهمی اما آخه مثل آدم هم نمیکشی که! مثل گرگ وحشی می افتی به جونمون و سرمون رو بر باد میدی...لااقل بیهوش کن بعد جونمو بگیر.راستی یادم رفته بود که دین عقب موندت بهت میگه به وحشیانه ترین شکل باید منو بکشی تا خدای تو با دیدن خون من خوشحال بشه.....

حالا فهمیدین امروز چه روزیه؟

حجاب اسلامی و بی منطقی در مسئله حجاب

یکی از مسائلی که این روزها در جامعه ی ایران بسیار مطرح است بحث همین مسئله ی مزخرف حجاب اسلامی و چگونگی آن است که برخی هم در این بین سعی دارند که با استدلال های ملا گونه این پدیده ی زشت و شوم را زیبا معنوی و مثبت جلوه دهند.

در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که حجاب اسلامی برای اکثر زنان مسلمان بیشتر یک عادت است تا یک اعتقاد و چون به این عادت کثیف از کودکی و در سنین پایین خو گرفته اند گمان میکنند که ناف این نوع پوشش به شکمشان بسته شده است و به هیچ عنوان نمی توانند از پوشش برتر (!) روی گردان باشند. بله! من هم اگرچندین سال متوالی در هر موقعیت زمانی و مکانی پارچه بر سر بودم و موی سر خود را از افراد به اصطلاح بیگانه می پوشاندم بعد از این مدت مدید کندن این تکه پارچه ی ناقابل برایم کار بسیار سختی می نمود و با اولین نسیمی که به پس کله ام میخورد فکر میکردم که مورد هجوم تیرهای شیطان قرار گرفته و طعمه ی گرگان درنده خوی وحشی و اینها شده ام. برای روشن تر شدن مسئله ی فوق در نظر بگیرید که حتی یک مرد هم اگر در جامعه ای بزرگ شود که مثلا پوشیدن شلوارک در آن جا نیفتاده (مثل جامعه ی ایران) اگر این مرد در مکانی عمومی شلوارک بپوشد حس ناخوشایندی به او دست می دهد(در احادیث متبرکه از این حس به عنوان تیرهای شیطان یاد شده!!!) .دلیل اصلی این عادت را هم بطور کلی میتوان در سنین کودکی جست و جو کرد.اینکه از کودکی و سن 9 سالگی پوشش بی ریخت اسلامی بر دخترها واجب می شود و آنها از کودکی با شستشوی مغزی در تفکر اینکه هر نگاه مرد غریبه تیری است از تیرهای شیطان و به ازای نگاه هر مرد نا محرم به هر تار مو یک میخ طویله در قیامت به سر انسان کوبیده میشود قطعا در آن سن و سال و با چنین شرایطی به پوشش اسلامی آری میگویند و کم کم به آن خو میگیرند. غافل از اینکه حداقل 2 میلیارد زن و دختر دیگر در دنیا بدون این پوشش مسخره به حیات روزمره ی عادی خود بدون هیچ مشکلی ادامه می دهند که اگر دختران حجابدار هم از کودکی تحت لوای دیگری پرورش میافتند حجاب اسلامی را امری مسخره بی دلیل و بی منطق می انگاشتند.

با نگاهی به تاریخ این موضوع و بررسی دلایل به وجود آمدن آن و نیز با توجه به شان نزول آیات مربوط به حجاب اسلامی آشکارا درمی یابیم که این مسئله کاملا برخاسته از فرهنگ مرد سالارانه و نظام برده و ارباب عربستان جاهلیت و صدر اسلام و شرایط آن روز است و چون عرب ها در شهوترانی ید طولانی دارند ظاهرا بر حسب شرایطی که محمد در آن قرار گرفته بوده الله حمایت خود را از او اعلام میدارد تا رسول خدا و همسرانش در این جابجایی شهوت از آسیب شهوات و نظام بردگی آنزمان مصون باشند.لذا ذهن محمد نبی راه حل ساده و کودکانه ای را که بعد از آن به پوشش اسلامی معروف شد به زنان پیرامون خود پیشنهاد کرد تا خودی از غیر خودی باز شناخته شود.

در هیچ جای تاریخ نه تنها حجاب از نوع اسلامی آن عاملی برای بالارفتن ارزش زن نبوده بلکه به دلیل اینکه ماهیت آن نگاهی است تبعیض آمیز نسبت به زن باعث نزول شخصیت زن نسبت به مرد گوشه گیری زن از اجتماع کاهش اعتماد به نفس او و ایجاد فحشا وعقده های جنسی و روانی پنهان بوده وهست.پس ادعا هایی از این دست که حجاب اسلامی باعث ارتقای شخصیت زن شده و آرامش روانی وی و اجتماع پیرامونش را به همراه دارد به گواهی تاریخ کاملا منتفی بوده و بهتر آنست که معادل سرکوب روانی و شخصیتی برای آن در نظر گرفته شود. ارزش زن نه با اعطای پوشش اسلامی به او نه با سرکوب روانی جامعه و جلوگیری از روابط آزاد زن و مرد( که از نظر اسلامیون باعث از هم گسیختگی بنیان خانواده و زوال بشریت و این دست کلمات قلمبه سلمبه میشود) بلکه با قوانین مترقی و بینش باز اجتماع نسبت به او شکل می گیرد.همچنین می توان ریشه ی حجاب را در نگاه تک بعدی جنسی و بردگی که اسلام صدر اسلام و البته فرهنگ تازی به زن دارد جست و جو کرد.گویی که حجاب آمده تا زن را از یک تجاوز جنسی دائمی در امان نگه دارد.

تجربه ی کشورهای مختلف در طول تاریخ نشان داده است که بود یا نبود حجاب اسلامی هیچ تاثیری بر میزان فساد و چشم چرانی افراد ندارد (که تاثیر عکس هم دارد) بلکه این تابو نشان دادن و مخفی کاری در مسائل جنسی است که به میزان جرائمی از این قبیل کمک میکند. با اندکی تعقل و تجرب انسان خود در می یابد که حرص و شهوت به دنبال محرومیت و سرکوب ظاهر می شود و با گذشت زمان این حرص عصیان گرتر شده تا به بیماری های روحی شخصیتی و اجتماعی تبدیل شود.

بطور کلی مسلمین برداشتی بسیار احمقانه ازصحبت مخالفان حجاب میکنند.این جماعت نادان فکر میکنند منظور از مخالفت با حجاب منحوس اسلامی اینست که انسان لخت مادرزاد در خیابان راه افتاده و مثل سگ هار برانگیخته شده اسب شهوت را در میدان جامعه بتازاند.انگار نه انگار که قبل از اسلام هم انسان ها در جوامعی کنارهم مشغول زندگی بوده اند.ذات انسان به خودی خود پی می برد که باید بدن خود را تا حدی بپوشاند که همین حد نیز در زمانها و مکان های مختلف متغیر بوده است.مگر قبل ازحجاب اسلامی محمد تازی مردم در جای جای دنیا لخت بودند؟ در قبایل نیمه وحشی آمازون هم انسان ها عورت خود را می پوشانند.گذشته از این امروز دنیا را در نظر بگیرید: مگر اکنون در کشورهایی مثل هلند و دانمارک و... که از نظر مسایل جنسی بیشترین آزادی را دارند مردم آلت به دست به جان یکدیگر افتاده اند؟ یا مگر آنجا فساد جنسی آنگونه که در جوامع اسلامی وجود دارد و ما هم به چشممان دیده ایم و می بینیم وجود دارد؟همین کشورهای شمال اروپا(بلاد کفر) که نام بردم با وجود اعتقاد درصد بسیار پایینی از مردمشان به خدا دارای بالاترین سطح رفاه و آرامش اجتماعی و مادی و کم جرم ترین وکم فسادترین جوامع دست کم در اروپا هستند.

بس کنید این همه دلایل آخوندی و سفسطه گری هایی که پشت بی دلیلی های خود می آورید.مگر زن ایرانی مثل میلیون ها زن دیگر لباس بپوشد چه می شود؟ اگر اینقدر برای مسلمین این ور و آن ور شدن پوشش یا موی خانمی مهم است مطمئن باشید که از روی چشم ندیده و روح و جسم نچشیده و بیمارشان است و گرنه هر انسان سالمی که در یک جامعه باز زندگی میکند یا باز فکر می کند و می بیند متوجه است که حجاب الیافی برای پوشاندن زن برای کنترل و سرکوب اوست...

چه اشکالی دارد که زن برای مرد و مرد هم برای زن در محیط اجتماع زیبا و جذاب باشد؟ من فکر میکنم مسلمین از این زیبایی ها لذت چندانی نمی برند و کلا با لذت بردن از زیبایی چندهن موافق نیستند...این را از واکنش هایشان در باب خیلی از موضوعات فهمید...

رای اکثریت مجلس به محصولی(خایه مال نامه)



این عکس ظاهرا در شماره ی امروز (13آذر 87) روزنامه ی همشهری در صفحه ی نخست چاپ شده که سندی دال بر خایه مالی یک آدم جیره خوره حکومته...

آخه من چی بگم؟ خایه مال از این پست تر دیده بودین؟

دیدین میگن یکی کونده پرروه؟ جاکش عوضی از رو هم نمیره هان! اصلا کارش از مالوندن خایه های حاج آقا محصولی گذشته...رسما داره نوش جان میکنه!!!

این جاکش که دیده این بابا محصولی مادر به خطا به زور تقلب و با گرفتن نیم رای(!) بیشتر از لاریجانی زردک وزیر شده فوری دستور چاپ یک خایه مال نامه تو پر تیتراژترین روزنامه پایتخت رو داده تا از الان خایه هارو مالونده و حسابی نونش رو به تنور زده باشه تا با این دزد کثیف بیعت بکنه و حجت رو بر خایه های محترم وزیر کشور تموم کرده باشه!

من در پیامی همین جا به این آقا میگم که خیلی تخم حرومی... جا کش کجا اکثریت قاطع به این دزد دراز رای داد؟ واقعا که آدم پست و مادر قحبه ای هستی...

آماده باش دائم زن برای ارضای مرد

در این صفحه که مربوط به روزنامه کیهان است مطلبی جالب دیدم که عینا نقل میکنم و قضاوت را به خواننده میسپارم، بخوانید و قضاوت کنید :



"آماده باش دايمي



يكي از حقوق مردان بر زنان به عنوان حسن تبعل آن است كه زن خود را همواره در حوزه مسائل جنسي آماده نشان دهد مگر در مواردي كه دين از آن بازداشته است. البته در همان موارد خاص و ممنوع نيز به اشكال ديگر خود را درمعرض بهره برداري جنسي قرار دهد و زمينه هاي استمتاع شوهر را فراهم آورد به گونه اي كه مرد هيچ احساس كمبود و نياز جنسي نكند. اين آماده باش هرچند كه در آيه 57 سوره نور نيز بيان شده ولي در روايات به شكلي مشخص مطرح شده است. در بسياري از روايات بر اين نكته تاكيد شده كه زن مي بايست همواره درحالت آماده باش دايم جنسي باشد.

در روايت است كه زني از پيامبر(ص) درباره حقوق شوهر پرسيد: آن حضرت فرمود: ولاتمنعه نفسها و ان كانت علي ظهر قتب؛ بر زن است كه خود را از شوهرش بازندارد و بگذارد تا وي از او كام بگيرد حتي اگر بر روي كوهان شتر باشد.

اين روايت بدترين حالت را تجسم كرده كه در جريان سفر و آن هم در روي شتر و بار كجاوه اگر مردي از زن خويش بخواهد كه از وي كام گيرد مي بايست خود را آماده كند و از آن بازندارد.

در حقيقت آماده باش دايمي جنسي براي جلوگيري از هرگونه احساس نياز، امري است كه مي بايست زن به عنوان حق شوهر بشناسد و از آن كوتاهي نكند. از اين رو گفته اند يافتن شوهر آسان تر از حفظ آن است؛ زيرا مردان با ديدن غرايز جنسي شان تحريك مي شوند و احساس نياز مي كنند و اگر اين نياز برآورده نشود، از راههاي ديگر ارضا مي شوند كه يا گناه است و يا با عقد موقت و دايم با زن ديگري برآورده مي شود.
تاكيد آيات و روايات بر خودنمايي و آراستگي زنان براي شوهران از اين روست كه مردان با مشاهده و ديدن، عواطف و احساسات جنسي شان برانگيخته شود. از اين رو زن موظف است خود را در حالت آماده باش قرار دهد تا شوهر وي به زني ديگر گرايش نيابد و استمتاع نجويد.

مسائل جنسي در خانواده هم در حوزه تشكيل و هم بقاي آن نقش اساسي دارد. تفكر اين كه اين امور در زماني كاسته مي شود و يا تقليل مي يابد و يا از ميان مي رود تفكر نادرست و دور از واقع است. مردان برخلاف زنان داراي تمايلات جنسي قوي اي هستند. شايد يكي از علل و حكمت هاي تعدد زوجات و عقد موقت مسئله گرايش هاي شديد جنسي مردان باشد كه هرگز فروكش نمي كند و زنان گاه به عللي نمي توانند آن را برآورده سازند و مشكلات خانوادگي را سبب مي شود. خانه غالبا زماني آرامش مي يابد كه مرد از نظر جنسي ارضا شود و نيازهاي جنسي او برآورده گردد.

اگر اين تمايلات جنسي در خانه و به شكل صحيح و محبت آميز تأمين نشود به اشكال مختلف در جامعه خود را نشان مي دهد و فساد و تباهي اجتماعي را به دنبال خواهد داشت.


از اين رو زن بايد پروانه وار پيرامون شوهر بچرخد و همه گونه وسايل و آرامش روحي و رواني و جنسي وي را برآورده سازد. امام باقر(ع) مي فرمايد: هر زني كه يك ليوان آب به شوهرش بدهد از يك سال روزه داري و شب زنده داري برايش برتر است. (وسايل الشيعه ج 14 ص 123)


اصولا جهاد نفس و جهاد اكبر و اصغر زن در زندگي خانوادگي و در شوهرداري و حسن التبعل وي مي باشد. زنان اگر بخواهند ثوابي كسب كنند نيازي نيست كه شب زنده داري كنند و براي نماز شب برخيزند و يا روزهاي بلند و گرم را روزه مستحبي بگيرند و يا براي جنگ و جهاد در راه خدا به جبهه بروند. براي به دست آوردن پاداش اخروي همه اين امور كافي است كه فقط خوب شوهر داري كنند. از اين رو يك ليوان آب به شوهر دادن برابر با ثواب و پاداش يك سال شب زنده داري و روزه داري مي باشد. (ر.ك به: زن در آينه جلال و جمال، آيت الله جوادي آملي ص 398)


امام باقر(ع) هم چنين مي فرمايد: زن براي رضا و خشنودي خدا تنها رضايت شوهر را اصل قرار دهد. با اين كار است كه رضايت و خشنودي خدا را نيز به دست مي آورد و اگر شوهر خشمگين شود خشم الهي را به دنبال خواهد داشت.


رضايت شوهر، عامل ثبات خانواده


زنان مي بايست به هر شكلي شده رضايت شوهر را به دست آورند. از اين رو شوهر در انديشه و تصوير اسلامي چون پروردگار صاحب حق و مالك شمرده شده است و از جايگاه بلندي برخوردار مي باشد. زن براي به دست آوردن رضايت و خشنودي خدا نمي بايست نمازهاي بسيار و يا طولاني بخواند و يا روزه هاي مستحبي بگيرد. همين كار را مي تواند با رضايت شوهر به دست آورد و از پاداش آن بهره مندگردد. از اين رو در اسلام جز نمازهاي واجب و آن هم در خانه از آنان خواسته نشده و حتي نهي شده است كه زني نمازش را طولاني كند و شوهر را سركار بگذارد و خود را در كنار شوهر ننشاند و عشوه نكند و روزه هاي مستحب حتي بي اذن شوهر باطل و گناه است و نمازهاي مستحبي از استحباب خارج مي شود.


به هر حال جهاد و دين داري زن در شوهرداري وي خلاصه مي شود. چنانكه امير مومنان علي(ع) مي فرمايد: جهاد زن آن است كه خود را بيارايد و زيبايي خويش را آشكار كند و براي شوهرش آراستگي نمايد. (نهج البلاغه كلمات قصار شماره 136)


آنچه بيان شد تنها نمونه هايي كوچك از روش هاي نيك شوهرداري است و حتي اگر اين كوچك ترين و مصاديق مطرح شده مراعات گردد بسياري از خانه ها از وضعيت كنوني بيرون مي رود و آرامش در خانه ها حكمفرما مي شود ولي مساله اين است كه حتي در همين اندازه مسايل رعايت نمي شود و در نتيجه طلاق و جدايي در جامعه افزايش مي يابد. به سخن پيامبر(ص) آنچه گفته شده، بخشي از حقوق شوهران است و حق شوهر بيش از اين چيزهايي است كه بيان شده است. البته بديهي است كارها و رفتارهاي ديگري نيز وجود دارد كه از مصاديق حسن التبعل است كه براي آشنايي با آنها مي توان به كتابهاي مربوط به اخلاق خانواده مراجعه كرد.


يك نكته ضروري


مجموع آنچه بيان شد ممكن است براي خواننده مقاله چنين القا كند كه نگارنده اين سطور فردي متعصب و يا مردسالار و يا داراي گرايشاتي از اين قبيل است و يك طرفه به قاضي رفته است در حالي كه چنين قضاوتي قطعا بدور از انصاف و واقعيت است و بايد به اين نكته اذعان كرد كه اگر اسلام اين همه بر حقوق مرد تأكيد مي كند، متقابلا بر حق فراوان زن نيز در زندگي زناشويي تأكيد دارد و آيات قرآن و روايات بسيار بر ضرورت رعايت حقوق زن در زندگي و فراهم كردن آسايش و آرامش او، خوشرفتاري با وي و عدم ظلم و اجحاف در حق او تأكيد مي ورزند كه پرداختن به اين مقوله نوشتار مستقل و جداگانه اي را مي طلبد و شايد در آينده به آن نيز بپردازيم. بدون ترديد هدف نگارنده از نگارش اين مقاله و مقالاتي از اين دست، آشناكردن هر يك از زن و شوهر نسبت به حقوق و وظايف يكديگر است تا از رهگذر آموزه هاي حياتبخش ديني، زندگي توأم با آرامش، رفاه و محبت و دور از تنش و نابهنجاري را بدست آورند و لذت زندگي را بطور واقعي تجربه كنند."

میکاییل جکسون

آهان! نه دیگه ...اومدی و نسازی مایکل جون...

چند روزی هست توپت همه جا ترکیده...مخصوصا اونجاهایی که یک سری مسلمون نشستند و منتظر جهانگیر شدن دینشون هستن...خیلی خوب میتونن رو تو مانور بدن...هر چند بعضی هاشونم مخالفن

اشکالی نداره...اما...یک امایی هست که باید به خیلی ها جواب بدی

از قوانین اسلام سر در میاری...؟

جوونیات کجا بودی داش ؟تو محافل دانس Western Block؟

تا حالا مثل این که مزه ی اسلام ناااااااااااااااااااب محمدی رو نچشیدی...

باتوم نخوردی

از قانون بیضه سر در نمیاری

نمیدونی عرب و آخوند یعنی چی

نمیدونی شیعه گری و ولایت فقیه یعنی چی...نمیدونی امام زمان کیه

50 سال عشق و حال کردی ...حالا هم این مدلیش دیگه...

مثل اینکه تا حالا خواهرت جانت رو به جرم بد حجابی نگرفتن و کتکش بزنن...

مثل اینکه نمیدونی شهادت خواهرت نصف شهادت تو حساب میشه...

کلا مثل اینکه تو باغ نیستی ؟اگه به جای این چند دهه ای که در عیش مدامی یک بار هم گذرت به اسلام میخورد و تیغ اسلام از بغل گوشت میگذشت اینجوری تبلیغ مسلمون شدن نمیکردی...

نمیدونم به تو چی باید گفت...اما مثل اینکه مسلمون شدن بعد از عشق و مستی خیلی حال میده...

تغذیه و قرآن


این عکس رو یکی از دوستان برای من از ایران فرستاده...تبلیغ یک گرد هماییه
یکی نیست به این مرتیکه های الدنگ بگه چرا میخواین زورکی علم و دانش رو از تازی نامه استخراج کنین؟
مگه کسی از شما انتظار داره؟ همون روزه ی مسخره ای که هر سال هم ماله میکشین روش و ماست مالیش میکنین در هممین رابطه کافیه. همین بس که
روزه از نظر پزشکی برای بدن کاملا مضره.

نمونه هایی از کاربرد اسماء دینی

1.هنگام ورود : یا الله (با صدای بلند به طوری که تا حدود 10 متری قابل شنیدن باشه) یعنی من مردی هستم غریبه که قصد ورود دارم.خانمها هرچه سریع تر نسبت به تکمیل حجاب خود اقدام کنند.

2.هنگام خروج (کاربرد در روضه ها) :در خیلی از موارد برای اینکه به شنونده حالی کنند که گورتو هرچه سریعتر گم کن تا جا به قدر کافی خالی شه تا پذیرایی از مهمونای جدید مقدور باشه روضه خون با گفتن عبارت یا الله در واقع مجلس رو به رفرش فرا می خونه تا ملت هر چه سریعترگورشونو گم کنن.

3.هنگام بلند شدن: گفتن عبارت " یا الله" میتونه انرژی اضافی بر زانو و کپلین وارد کنه تا آدم از جاش بلند شه.

4.در موقعیت جاده : به صورت "بسم الله" گفته میشه و باید طوری باشه که مستمع فقط حرف"س" رو از کلمه ی بسم الله بشنوه. کاربرد در پیچ و خم های تند جاده ای مثل خم و پیچ های جاده چالوس ذکر شده و در احادیث منقوله اومده که باعث استواری سیستم ترمز خودرو اعم از دستی و پایی میشه.

5.در بلند کردن اجسام فوق سنگین: عبارت "یا علی" در این جور موارد بسیار خوب جواب میده.چونکه علی ذاتا موجودی وحشی و شمشیر زن بوده ظاهرا از او میشه برای این جور کارا خیلی کمک گرفت.

6.هنگام شنیدن خبر ناگوار "یا حسین" خیلی به کار میاد. از سکته ی قلبی جلوگیری میکنه.

7.یا امام زمان : در هنگامی گفته میشه که درست لحظه ی قبل از حادثه رو داری می بینی و شاهد وقوع حادثه ی ناگوار هستی.

8. علی : وقتی یک بچه ی کوچولو زمین میخوره میتونی با گفتن یک "علی" خالی بهش کمک کنی تا دردش نیاد.

9.میتونی موقع شیر کردن یکی یا بهتر بگم خر کردن یکی بهش بگی "الله یارت"

10.وقتی که روانی شدی و همه چیتو باختی میتونی با صدای بلند بگی "یا زینب ستمدیده"

11.به عنوان یک مسلمون وقتی که خواستی سر یک آدم بیگناه رو ببری "یا فاطمه الزهرا" جواب میده.

12."یا ابا الفضل" :در زندگی روزمره میشه برای بیان تعجبات کوچیک و بزرگ از این واژه ی کریه استفاده کرد.

راستش حال نوشتن همه شو ندارم...

شما هم از این چرندیات که کنج زبون مسلموناست اینجا بنویسید...تازه از کلمات کثیفی مثل انشاء الله ماشاءالله بارک الله و...صدها چرند دیگه که مسلمونا هر روز میگن گذشتم...

گهی پشت به زین و گهی زین به پشت

چندی قبل در وبلاگ خسن آقا کامنتی درباره ی اسهال طلبان گذاشتم...بد نیست در پی بیارم :

1.يادمون نره که بسياری از قاتلین رژيم پست اسلامی در دهه ی 60 بعدها جزو همين گروه اسهال طلب شدند و لباسی نو و زيباتر پوشيدند تا بلکه بتوانند خود را در لباس گورخر مخفی کنند.
2.خاتمی از همان اوايل انقلاب پاي منبر همين خمينی تخم حروم دجال مي نشست و شاهد همه ی قتل ها و کثافتکاريهاي خمينی بود پس تافته ی جدا بافته نيست ...ضمن اينکه قبل از رياست جمهوری هم پستهاي مهم داشت...از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد که در آن زمان به شدت وظیفه ی خطیرش یعنی سانسور را پیگیری میکرد.
3.نمودار وضعيت اين حکومت مثل موج سينوسی ميماند به اين صورت که خاتمی را مي آورند که جامعه ی از همه جا بی خبر فکر کند آزاد شده است و احمدي نژاد را مياورند که جامعه با همان آزادي کاذب از دست نرود و به همين منوال الی آخر...(چقدر اين رژيم سست پايه است) غافل از اينکه متوسط اين نمودار صفر است و بيچاره مردمی که فريب ميخورند!...اين بند 3 منو ياد اين ضرب المثل ميندازه که "گهی پشت به زين و گهی زين به پشت" حالا هم گهی خاتمی به پشت و گهی پشت به خاتمی ...
4.فکر نکنيد اگر سال 76 سيد علي چلاق نميخواست خاتمی رئيس جمهور بشه اون رئيس جمهور مي شد... نه !... رژيم بعد از دوران رفسنجانی بدش نمي اومد که يک آدم خوش خنده را که ظاهر و باطن کثيف رژيم حرومزاده ی اسلامي رو زيبا جلوه بده بیاره سر کار مطمئن باشيد اگر رهبر کون کش نميخواست اين کس کش نمي شد رئيس جمهور.
5.حالا اينکه چرا سيد علی ميخواست همانطور که گفتم دليلش اين بود که بعد از رفسنجانی برآورد کردن و ديدن که اگر مثل سابق همونطور جنایتهاشون یکرنگ و زشت جلوه بده موجوديت رژيم به خطر مي افته براي همين به ظاهر شلش کردن و مردم هم که چوب دوران رفسنجانی تو کونشون بود فکر کردن که این یعنی آزادی...
6.يادمون باشه که همين کروبي مادر قحبه ی فريب کار (که شخصاً ازش متنفرم) بود که نطق رهبر چلاق رو تو مجلس در مورد اصلاح قانون مطبوعات خواند....اگه تخم داشت اون موقع در دهنشو وا ميکرد که البته ديديم که نداره...
7.قتلهاي زنجيره اي و کشتار 18 تير که جزو کثيف ترين جنایتهای رژيم است و بسياری از دستگيريها و اعدامهای ديگر در زمان همين خاتمی اتفاق افتاد...و هر چند کس شعری مبنی بر تحقيق صورت گرفت اما در نهايت کيری زد به ملّت که تا چندين سال بر سر و صورت پيروانش باقی مانده...
8.در حالی که قتلهاي زنجيره اي يکی پس از ديگری انجام ميشد همين کس کش در دنيا بحث گفتگوي تمدنهارا راه انداخت تا نه تنها چهره ی جمهوری اسلامی را زيبا جلوه دهد بلکه توجه سازمانهاي بين المللی را در مورد ايران معطوف اين مسئله بکند
9.همانطور که از اسم اين جا کش ها برميآد اينها اصلاح طلب هستند يعنی به اساس جمهوري اسلامی و ولايت فقيه و خمينی و کثافت هاي ديگر اعتقاد دارند و اصلاً هم مشکلی با کليت نظام و افکار کثيف خمينی و قانون اساسی ندارند .
10.وجود احمدي نژاد ها لازم است تا چهره ی ناب جمهوري اسلامی و اسلام در کنار آن به جهان بيشتر معرفی شود و نقاب سانسورو زيبا نمايي برداشته شود...
11.در پايان هم مخاطب عزيز اگر ميبينی اين کس کش ها انتقادی از هم ميکنند يا يکديگر را مورد سرزنش قرار ميدهند فکر نکن ايران آزاد شده و گل و بلبل ميخونند ..... فقط و فقط منفعت حزبي خودشونه که باعث ميشه همچين کارايي بکنن وهمچین کس شعرایی بگن نه رفاه و دلسوزی برای مردم ...حالا مگه خاتمی و دار و دستش که 8 سال حکومت کردن چه گهی خوردن که از اين به بعد بخوان بخورن...

مسئله ی شراب و خدای فراموشکار

آیا تا کنون فکر کرده اید که چرا الله که به تعبیر مسلمانان همان خدای یگانه است که وحی را بر تمامی پیامبران نازل کرده در باب بسیاری از موضوعات "شرایطی"عمل کرده و به پیامبران مختلف احکام مختلف روا داشته است؟


مثلا موضوع شراب را در نظر بگیرید: آیا الله در زمان عیسی نمیدانسته که مضرات الکل برای بدن چیست که آن را منع کند؟ اگر از یک مسلمان بپرسی همان جواب پیچ اندر پیچ همیشگی را میگوید که خدا بسته به شرایط زندگی و فهم بشر کم کم و بصورت تدریجی این احکام را صادر کرده و در حلقوم مبارک پیامبرین علی الخصوص محمد مصطفی(صلوات یادت نره) چپانده تا خلق از ظلمات وهم بیرون آمده و به راه سعادت کشیده شوند و اگر این مراحل تدریجی بوده تقصیر الله نیست و به خاطر عدم ظرفیت و تکامل فهم بشری بوده...


حال چند سوال پیش می آید :


اول اینکه مگر خدا کرم داشته که فهم بشر را کم ظرفیت و محدود خلق کند تا مجبور باشد به صورت تدریجی او را هدایت کند؟


دوم اینکه بعد از گذشت 7 قرن از میلاد مسیح که محمد تازی ظهور میکند آیا جامعه ی پیرامون محمد در آن زمان که همه ی ما میدانیم چه کثافتهایی بوده اند چیزی بیشتر از جامعه ی اورشلیم که عیسی در آنجا ظهور کرد میفهمیدند؟


سوم اینکه اصلا الله چرا باید لگدی به سیر تکاملی بشر بزند و سکان کشتی بشر را به این سو و آن سو ببرد...خداوند که از ازل صبر کرده حالا چند هزار سال دیگر هم صبر میکرد تا انسان به آن مرحله از تکامل برسد سپس خودش با همان عقلش(که به تعبیر اسلام شدیدا ناقص است) می فهمید که مثلا شراب بخورد یا نه...


و چهارم اینکه مگر مسلمانان نمی گویند که شراب برای جسم و روح و اجتماع مضر است؟ پس چرا همین دلایل را خدای فراموشکار ادیان الهی فراموش کرد که به عیسی بگوید؟ آیا برای جسم ها روح ها و اجتماع آن موقع مضر نبود و یکدفعه مثل نکته ای که از قلم افتاده باشد خداوند این نکته را به جزوه ی محمد اضافه کرد؟


چطور است که عیسی شام آخر را با نان و شراب قرمز افطار میکند و در دین محمد همین شراب نجس است و جزو کثیف ترین مواد و همپایه ی شاش سگ شمرده میشود؟ همین الان را در نظر بگیرید که یک مسلمان در صورتی که با یک مسیحی که شرب خمر داشته مواجه شود تا 40 روز نباید به بدن نجس او دست بزند چه برسد به اینکه آن مسیحی به مسجد مسلمین پا بگذارد...مگر خدای محمد و عیسی یکی نیست ؟ پس این تناقض ها از کجا سر چشمه میگیرد؟


باید توجهتان را به کس شعری از خمینی جلب کنم که میگوید اگر تمام انبیای الهی در یکجا جمع شوند و با هم هم صحبت شوند بین آنها هیچ اختلاف نظری روی نمیدهد ...در پاسخ به خمینی پدر سگ باید گفت که دو حالت پیش روست:


1. تمام پیامبران از کلاهی که به سر مردم گذاشته اند و از آن سود برده اند با خبرند و نیازی نیست که هیچ کدام از آنها با دیگری اختلاف نظری پیدا کند چونکه منافعشان در همین سکوت ها خفته است و به اصطلاح جمع خودی است و هر کدام از آنها از جاکش بازی های دیگری آگاه است و او را درک میکند.


2.سرهمین قضیه ی پیش پا افتاده ی شراب محمد میتواند یخه ی عیسی را چسبیده و به او گوش زد کند احمق جان من در دینم این را حرام اعلام کردم پس گاف نده و اگر دادی با سلسله مباحث آخوندی ملت احمق تر از خودمان را بپیچان مثل همین کاری که خمینی و دیگر ایادی اسلام در هزاره ی سوم می کنند.


بله ! هر جا پای منافع شخصی به میان آمده پیامبران هم به اقتضا وحی دیده اند!


مثال فوق تنها یکی از فراموشکاری ها یا بهتر بگویم تناقض کاری های خدای ادیان الهی است


فقط در همین قرآن الله به کرات حرفی متناقض با آنچه گفته است بیان میکند...