وقتی چفیه نماد فرهنگی ایران می شود...

به سه تیتر بالا توجه کنید.چرا باید یک دستمالی که اعراب بیابانگرد برای پوشاندن سر و صورت خود در برابر باد ها و طوفان های شنی صحرای لم یزرع عربستان استفاده می کنند تبدیل به نماد فرهنگی ایران بشود، به طوری که رهبر عرب زده ایران در دیدارهای بین المللی این دستمال که نمادی از فرهنگ اعراب است را بر گردن مبارک نهد یا آن میمون انسان نما آن را به روسای فلان دهات اهدا کند و به آن افتخار کنند؟ حالا هِی این خاتمی حرامزاده را به وسط میدان بیندازید تا گفتگوی تمدن ها و از این دست حرف های قلمبه سلمبه راه بیندازد! به جای این که ایران با فرهنگ و هنر بسیارغنی خود در برابر اعراب پا برهنۀ چادر نشین سر بلند باشد و این هنر ها را به عنوان نماد ایران به دنیا معرفی کند باید پس کلۀ سید علی چلاق به چفیه مزین شود. کجا اعراب مینیاتور دارند؟ کجا خط نستعلیق دارند؟ کجا معماری با شکوه دارند؟کجا بویی از هنر برده اند؟کجا فرهنگی داشته اند که بخواهند برای آن نمادی داشته باشند؟ مگر شیر شتر و بز یا ده ها قتل ناموسی هم نماد فرهنگی می خواهد؟ همان بهتر که چفیۀ آن مقام مادر به خطای حماس در یک حراجی به دست یک عرب و در منطقه ای عربی به فروش رسد.چرا یک کلکسیونر اروپایی برای آن پول نمیدهد؟
قدر چفیه خر شناسد قدر گوهر گوهری

هیچ نظری موجود نیست: