حجاب اسلامی و بی منطقی در مسئله حجاب

یکی از مسائلی که این روزها در جامعه ی ایران بسیار مطرح است بحث همین مسئله ی مزخرف حجاب اسلامی و چگونگی آن است که برخی هم در این بین سعی دارند که با استدلال های ملا گونه این پدیده ی زشت و شوم را زیبا معنوی و مثبت جلوه دهند.

در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که حجاب اسلامی برای اکثر زنان مسلمان بیشتر یک عادت است تا یک اعتقاد و چون به این عادت کثیف از کودکی و در سنین پایین خو گرفته اند گمان میکنند که ناف این نوع پوشش به شکمشان بسته شده است و به هیچ عنوان نمی توانند از پوشش برتر (!) روی گردان باشند. بله! من هم اگرچندین سال متوالی در هر موقعیت زمانی و مکانی پارچه بر سر بودم و موی سر خود را از افراد به اصطلاح بیگانه می پوشاندم بعد از این مدت مدید کندن این تکه پارچه ی ناقابل برایم کار بسیار سختی می نمود و با اولین نسیمی که به پس کله ام میخورد فکر میکردم که مورد هجوم تیرهای شیطان قرار گرفته و طعمه ی گرگان درنده خوی وحشی و اینها شده ام. برای روشن تر شدن مسئله ی فوق در نظر بگیرید که حتی یک مرد هم اگر در جامعه ای بزرگ شود که مثلا پوشیدن شلوارک در آن جا نیفتاده (مثل جامعه ی ایران) اگر این مرد در مکانی عمومی شلوارک بپوشد حس ناخوشایندی به او دست می دهد(در احادیث متبرکه از این حس به عنوان تیرهای شیطان یاد شده!!!) .دلیل اصلی این عادت را هم بطور کلی میتوان در سنین کودکی جست و جو کرد.اینکه از کودکی و سن 9 سالگی پوشش بی ریخت اسلامی بر دخترها واجب می شود و آنها از کودکی با شستشوی مغزی در تفکر اینکه هر نگاه مرد غریبه تیری است از تیرهای شیطان و به ازای نگاه هر مرد نا محرم به هر تار مو یک میخ طویله در قیامت به سر انسان کوبیده میشود قطعا در آن سن و سال و با چنین شرایطی به پوشش اسلامی آری میگویند و کم کم به آن خو میگیرند. غافل از اینکه حداقل 2 میلیارد زن و دختر دیگر در دنیا بدون این پوشش مسخره به حیات روزمره ی عادی خود بدون هیچ مشکلی ادامه می دهند که اگر دختران حجابدار هم از کودکی تحت لوای دیگری پرورش میافتند حجاب اسلامی را امری مسخره بی دلیل و بی منطق می انگاشتند.

با نگاهی به تاریخ این موضوع و بررسی دلایل به وجود آمدن آن و نیز با توجه به شان نزول آیات مربوط به حجاب اسلامی آشکارا درمی یابیم که این مسئله کاملا برخاسته از فرهنگ مرد سالارانه و نظام برده و ارباب عربستان جاهلیت و صدر اسلام و شرایط آن روز است و چون عرب ها در شهوترانی ید طولانی دارند ظاهرا بر حسب شرایطی که محمد در آن قرار گرفته بوده الله حمایت خود را از او اعلام میدارد تا رسول خدا و همسرانش در این جابجایی شهوت از آسیب شهوات و نظام بردگی آنزمان مصون باشند.لذا ذهن محمد نبی راه حل ساده و کودکانه ای را که بعد از آن به پوشش اسلامی معروف شد به زنان پیرامون خود پیشنهاد کرد تا خودی از غیر خودی باز شناخته شود.

در هیچ جای تاریخ نه تنها حجاب از نوع اسلامی آن عاملی برای بالارفتن ارزش زن نبوده بلکه به دلیل اینکه ماهیت آن نگاهی است تبعیض آمیز نسبت به زن باعث نزول شخصیت زن نسبت به مرد گوشه گیری زن از اجتماع کاهش اعتماد به نفس او و ایجاد فحشا وعقده های جنسی و روانی پنهان بوده وهست.پس ادعا هایی از این دست که حجاب اسلامی باعث ارتقای شخصیت زن شده و آرامش روانی وی و اجتماع پیرامونش را به همراه دارد به گواهی تاریخ کاملا منتفی بوده و بهتر آنست که معادل سرکوب روانی و شخصیتی برای آن در نظر گرفته شود. ارزش زن نه با اعطای پوشش اسلامی به او نه با سرکوب روانی جامعه و جلوگیری از روابط آزاد زن و مرد( که از نظر اسلامیون باعث از هم گسیختگی بنیان خانواده و زوال بشریت و این دست کلمات قلمبه سلمبه میشود) بلکه با قوانین مترقی و بینش باز اجتماع نسبت به او شکل می گیرد.همچنین می توان ریشه ی حجاب را در نگاه تک بعدی جنسی و بردگی که اسلام صدر اسلام و البته فرهنگ تازی به زن دارد جست و جو کرد.گویی که حجاب آمده تا زن را از یک تجاوز جنسی دائمی در امان نگه دارد.

تجربه ی کشورهای مختلف در طول تاریخ نشان داده است که بود یا نبود حجاب اسلامی هیچ تاثیری بر میزان فساد و چشم چرانی افراد ندارد (که تاثیر عکس هم دارد) بلکه این تابو نشان دادن و مخفی کاری در مسائل جنسی است که به میزان جرائمی از این قبیل کمک میکند. با اندکی تعقل و تجرب انسان خود در می یابد که حرص و شهوت به دنبال محرومیت و سرکوب ظاهر می شود و با گذشت زمان این حرص عصیان گرتر شده تا به بیماری های روحی شخصیتی و اجتماعی تبدیل شود.

بطور کلی مسلمین برداشتی بسیار احمقانه ازصحبت مخالفان حجاب میکنند.این جماعت نادان فکر میکنند منظور از مخالفت با حجاب منحوس اسلامی اینست که انسان لخت مادرزاد در خیابان راه افتاده و مثل سگ هار برانگیخته شده اسب شهوت را در میدان جامعه بتازاند.انگار نه انگار که قبل از اسلام هم انسان ها در جوامعی کنارهم مشغول زندگی بوده اند.ذات انسان به خودی خود پی می برد که باید بدن خود را تا حدی بپوشاند که همین حد نیز در زمانها و مکان های مختلف متغیر بوده است.مگر قبل ازحجاب اسلامی محمد تازی مردم در جای جای دنیا لخت بودند؟ در قبایل نیمه وحشی آمازون هم انسان ها عورت خود را می پوشانند.گذشته از این امروز دنیا را در نظر بگیرید: مگر اکنون در کشورهایی مثل هلند و دانمارک و... که از نظر مسایل جنسی بیشترین آزادی را دارند مردم آلت به دست به جان یکدیگر افتاده اند؟ یا مگر آنجا فساد جنسی آنگونه که در جوامع اسلامی وجود دارد و ما هم به چشممان دیده ایم و می بینیم وجود دارد؟همین کشورهای شمال اروپا(بلاد کفر) که نام بردم با وجود اعتقاد درصد بسیار پایینی از مردمشان به خدا دارای بالاترین سطح رفاه و آرامش اجتماعی و مادی و کم جرم ترین وکم فسادترین جوامع دست کم در اروپا هستند.

بس کنید این همه دلایل آخوندی و سفسطه گری هایی که پشت بی دلیلی های خود می آورید.مگر زن ایرانی مثل میلیون ها زن دیگر لباس بپوشد چه می شود؟ اگر اینقدر برای مسلمین این ور و آن ور شدن پوشش یا موی خانمی مهم است مطمئن باشید که از روی چشم ندیده و روح و جسم نچشیده و بیمارشان است و گرنه هر انسان سالمی که در یک جامعه باز زندگی میکند یا باز فکر می کند و می بیند متوجه است که حجاب الیافی برای پوشاندن زن برای کنترل و سرکوب اوست...

چه اشکالی دارد که زن برای مرد و مرد هم برای زن در محیط اجتماع زیبا و جذاب باشد؟ من فکر میکنم مسلمین از این زیبایی ها لذت چندانی نمی برند و کلا با لذت بردن از زیبایی چندهن موافق نیستند...این را از واکنش هایشان در باب خیلی از موضوعات فهمید...

هیچ نظری موجود نیست: